پینۀ پیشانی؛ نشانۀ سجده و اخلاص یا تزویر و ریاکاری؟
این مسئله همواره سوژهای برای متهم کردن اهل نماز به ریا کاری و تظاهر به دین داری بوده است که آن هم غالبا از طرف افراد و یا گروههایی که در قشر بندیهای اجتماعی جز متدینین و یا بهتر است بگوییم مذهبی ها نیستند اتفاق می افتد، البته باید خاطر نشان کنیم که به هیچ وجه منکر وجود افراد منافق و ظاهر فریب نیستیم، فلذا به خاطر حواشی شایع، بر آن شدیم تا به برسی منطقی این مسئله بپردازیم.
قبل از ورود به بحث بهتر است مقدمهای کوتاه پیرامون عمل سجده که از واجبات نماز است و به تنهایی نیز مستحب بوده و اجر و اثر بسیار دارد را به عرض برسانیم.
۱- گرچه نمازهای یومیه واجب ۱۷ رکعت می باشد اما نمازهای مستحب یومیه (نافله ها) غیر از روز جمعه ۳۴ رکعت بوده که با نمازهای واجب جمعا ۵۱ رکعت میشوند که بسیاری از مؤمنین به اعادهی هر ۵۱ رکعت در روز مبادرت دارند.
۲- برخی افراد به واسطه نماز قضای پدر که اعادهاش بر عهدۀ آنان است و یا نماز قضاهای خود ممکن است روزانه جدای از نمازهای یومیه نمازهای بسیاری را به جا آورند.
۳- بعضی افراد نیز به واسطهی نمازهای استیجاری که بر عهده گرفتهاند روزانه جدای از نمازهای یومیه خود ممکن است نمازهای بسیاری را به جا بیاورند.
سوال: اولین سوالی که مطرح میشود این است که آیا این جای مهر روی پیشانی بر اثر سجدههای متعدد و طولانی است و یا اینکه ساختگی میباشد؟
الف) ممکن است افرادی عمدا و برای ریا و تظاهر به دینداری این کار را به صورت ساختگی انجام دهند، که این امر احتمال داشته و دور از انتظار نیست.
ب) ممکن است این جای مهر بر پیشانی واقعا بر اثر سجدههای متعدد و طولانی و خالصانه باشد.
اشکال: اگر جای مهر در پیشانی بر اثر سجدههای متعدد و طولانی و خالصانه است، پس چرا عرفا و علمای بسیاری که طول و تعدد سجده و عبادتشان بر کسی پوشیده نیست جای مهر بر پیشانیشان نقش نبسته است!؟
جواب: جای مهر بر پیشانی در صورت فرض دوم (ب) می تواند عوامل متعددی دیگری نیز داشته باشد.
با توجه به سه مقدمهی ابتدایی که عرض کردیم عواملی را نیز که ممکن است در نقش بستن جای مهر بر پیشانی تأثیر داشته باشند به صورت موردی به سمع و نظر شما عزیزان میرسانیم.
- نحوه سجده کردن: بعضی افراد عمل سجده را به صورتی انجام میدهند که با مقداری سایش و اصطحکاک همراه است و همین امر با تکرار سجده باعث آسیب دیدن لایه های رویی پوست می شود.
۲- فشار و سنگینی: برخی افراد نیز هنگام سجده کردن وزن بدن خود را به سمت جلو بدن و نهایتا روی سر متمایل میکنند که همین امر باعث فشار بیشتر بر سطح برخورد پیشانی با مهر و جای سجده شده و به پوست محل سجده آسیب وارد می کند.
۳- ضربه سجده کردن: برخی افراد نیز به صورت کاملا غیر ارادی و از روی عادت سجده کردنشان غیر آرام و همراه با اندکی ضربه است که همین امر نیز با تکرار بسیار می تواند یکی از علل آسیب دیدن پوست و محل سجده باشد.
۴- زبری محل سجده: برخی افراد کثیر الصلاه هستند معمولا از یک مهر که غالبا همراه شان است استفاده می کنند و ممکن است سطح بعضی از این مهر ها خشن و یا زبر باشد که با تعدد سجده موجب آسیب پوست پیشانی گردد.
۵- تمیز نبودن مهر: کثیفی و تمیز نبودن مهر نماز که معمولا در اثر بی اهمیتی به صورت چرک و سیاه در میآید نیز میتواند باعث تجمع میکروب ها و آسیب زدن به پوست افراد بشود.
۶- پوست آسیب پذیر: پوست برخی افراد نسبت به بقیه حسساستر، نازکتر و یا لطیف و کم دوام تر می باشد که با تکرار سجده باعث آسیب دیدن سطح آن میشوند.
نکته: ذوالثًفِنات، به معنای صاحب پینهها، از القاب امام سجاد(ع).
ثَفِنه، به معنای پینه زانو و سینۀ شتر است.[۱] امام سجاد(ع) را به جهت آنکه زیاد سجده میکرد به گونهای که پیشانیاش پینه میبست، ذوالثفنات میگفتند[۲] بنا بر پارهای روایات آن حضرت سالیانه چندین بار پینهها را از بدنش جدا میکرد[۳] هنگامیکه آن حضرت از دنیا رفت، آنها را با او دفن کردند.[۴] عبداﷲ بن وهَب راسبی،[۵] رئیس خوارج و علی بن عبداﷲ بن عباس[۶] نیز به ذوالثفنات مشهور بودند.[۷]
نتیجه: علت وجود جای مهر بر پیشانی از دو حالت خارج نیست: اول: اخلاص و عبادت کثیر. دوم: ریا کاری و تزویر.
فلذا برای تشخیص این امر که کدام احتمال قوی تر است باید به قرائن و شواهد دیگر متمسک شد و صرف وجود جای مهر بر پیشانی دلیل تام بر اثبات و نفی طرفین قضیه یعنی اخلاص و ریا نمی تواند باشد، به بیان دیگر جای مهر بر پیشانی مستقلا نه دلیل مطلق بر اخلاص است و نه ریا . . . بلکه هم می تواند نشانه ی ریا باشد و هم نشانه ی اخلاص، پس صرفا با دیدن جای مهر بر پیشانی نمی شود در مورد افراد قضاوت کرد، چه قضاوت خوب و چه قضاوت بد، بلکه برای شناخت افراد باید به سایر اعمال و رفتارهای آنان نیز دقت کنیم و فقط به یک نشانه اکتفا نکنیم.
حسین کاوه
ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۷۸.
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ۳۰۳.
صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۳.
مجلسی، بحارالانوار، ج۴۶، ص۶۱.
بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۶۰؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۵.
بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۷۱.
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۷۹؛ مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج۱، ص۲۵۵.