حکایت امام و مأمومین...

خامنه‌ای عزیز مانند استاد و مرادش خمینی کبیر پشتش فقط به خدا گرم است و فقط به او تکیه می‌کند و از این تکیه‌گاه امن الهی ریسمانی را می‌کشد تا به دست مردم برساند، تا به این وسیله خلق را به پناه ابدی خالق بکشاند. او باید سرآمدان مردم را ارشاد کند که مبادا ریسمان را پاره نمایند! بلکه آن را محکم کنند...

حکایت امام و مأمومین...

او ستون اصلی خیمۀ جمهوری اسلامی است و تمام کسانی که پشت سر وی هستند و ایشان رو به آنان سخن می‌گوید به مثابۀ میخ‌هایی هستند که خیمه را بر زمین الصاق کرده‌اند. این ستون مادی نیست که تکیه‌گاهش قاعدۀ بر زمین نشسته‌اش باشد بلکه تکیه‌گاه این ستون رأس بر آستان الله ساییده‌اش است. این ستون، عماد ولایت است...

او از آسمان برگشته‌ای است که با زمینیانِ عزم آسمان کرده سخن می‌گوید. او همچون استاد و مرادش آقا روح الله خود را به آسمان رسانده و اکنون در سفر چهارم و پایانی اسفار اربعه می‌باشد. او برگشته است که ریسمان کشی کند و حبل الله را به دست تک تک خلق الله برساند، که این امر در گرو رسانایی سرآمدان مردم است...

ما خلق اللهی هستیم که باید عبدالله شویم. عبادالله بندگان پراکنده‌ای هستند که باید با تمسک به عماد اللهِ ولایت، حزب الله شوند تا اهل هدایت گردند. آری! عدالتخواهی و ظلم ستیزی و ساده زیستی و عدم اشرافیت اگر بر مدار ولی الله و نفی طواغیت نباشند ریسمانی که نخ تسبیح وحدت و هدایت است را پاره خواهند کرد...

او... عالی امامت می‌کند، مشکل از اقتدای ما است...

۰ نظر
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

پیام خود را بنویسید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی