چــرا عـبـرت نمیگیرند؟ جزئیات فریبتان ندهد!
تحمیل و مصلحت
وقتی که ماجرای حکمیت و صلح با معاویه به خاطر خیانت و ضعف برخی خواصِ جبهۀ حق به امامین معصوم علیهما السلام تحمیل میشود بدانیم که به طریق اولی امکان تحمیل مسائلی خلاف نظر ولی مسلمین و مصالح اولیۀ اسلامی بر ولی فقیه نیز منتفی نیست! صد البته که پذیرش حکمیت و صلح و امثالهم از جانب امامین معصوم علیهما السلام هرگز و ابداً به معنای ضعف و کوتاهی آنان نیست و لعنت بر کسانی که چنین تصور و القاء بکنند! و همچنین ننگ بر کسانی که خیانت و کارشکنی و ضعف برخی خواص جبهۀ حق را تبیین نمیکنند و در موسم مقابله آنقدر به نظاره مینشینند تا ولی امر مسلمین به جای اخذ پیشدستانۀ جانب حقیقت و اقامۀ مُـرّ عدالت، در شرایط بد و بدتری که خروجی فعالیت کفار و منافقین و انفعال برخی خواص و مؤمنین است ناگزیر به أخذ پسدستانۀ طرف مصلحت شده و به جای جلب منافع بهتر، درگیر جلوگیری از خسارات بیشتر گردد.
تجربه و عبرت
رهبری عزیزو ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نه تنها فضا را برای فهم مردم تنگ نمیکنند بلکه تا جایی که ممکن است میدان میدهند تا اگر مردم از مجرای تعقل و تعبد ملتفت برخی حقایق و واقعیتها نشدند، بروند و تجربه نمایند! تا به فهم لازم از تحولات و پدیدهها برسند و با اختیار کامل انتخاب صحیح بکنند تا رشد نموده و اهل هدایت گردند. اما چه کنیم با خناسان و وادادگان و همچنین کسانی که به خاطر عدم بصیرت و استقامت لازم مدام بازیچۀ دسیسه و فتنه و اغواگری این قماش ترسوی غرب پرست میگردند و علیرغم هزینههای سنگین و خسارتبار تجارب پیشین مجدداً دل به وعدههای موهوم این قماش بدسابقۀ ناکارآمد میسپارند تا شاید از رهگذر خطای صد بار آزمودۀ جهانی یعنی امید و اعتماد به آمریکا منفعتی جلب کنند! اما جز خسارت برای کشور چیزی به بار نمیآورند ولی به خاطر ضعف حافظۀ تاریخی و سادگی و... عبرتی نیز حاصل نمیکنند.
ارعاب و فریب
نظام استکباری سلطه با رهبری آمریکا و مشارکت کشورهای غربی و حمایت اغلب دول عربی در عین هیچ انگاری نهادهای بینالمللی و افکار عمومی جهان با اتکاء به درندگی رژیم صهیونیستی به صورت جدی مشغول مهندسی ارعاب و فریب هستند. در این شرایط نفس مذاکره با شیطان بزرگ آن هم دقیقاً در زمانی که خنجر استکبار در قلب جهان اسلام هر روزه بیشتر فرو میرود غیر شرافتمندانه و عین بلاهت است! غیر مستقیم، با واسطه یا هر مدل دیگر... میگویند: میخواهیم ابتکار عمل مهندسی افکار عمومی جهان را از آمریکا بگیریم! میگوییم: هیچ کس مانند شما مرعوب آمریکا نشده و فریب نخورده است! شما نیز مانند اسلافتان فارغ از جرأت، عقل و هوش این دست امور را ندارید و فقط هزینه میتراشید و آبروی جمهوری اسلامی ایران را میبرید. آمریکا و غرب در حال افول هستند! فقط شما غرب پرستان مفلوک هستید که هنوز مرعوب و مسخ میباشید.
هزینه و خسارت
افکار عمومی آزادگان دنیای برخاسته بر علیه جنایات آمریکا و اسرائیل که به کنار... آیا اصلاٌ به فکر افکار عمومی و نخبگان و قلوب سوختۀ جهان اسلام و ملتهای مظلوم منطقه و تبعات منفی این اقدام تحمیلی خود بر تنها نظام اسلامی جهان هستید که علم مذاکره با شیاطین میافرازید!؟ واقعاً ناانقلابیهای غربزده و وسط بازان التقاطی به چه چیزهایی از جانب دشمنان انسانیت امید و اعتماد دارند که با اغواگری و گروگان گرفتن منافع ملت توهمات خود را بر نظام تحمیل میکنند!؟ سکولار مشربان لیبرال مسلک بعد از تجارب خسارتباری مانند جام زهر قطعنامۀ 598، توافق ننگین سعدآباد، خسارت محض برجام و... که در آنها نقش محوری نیز داشتند ولی نه تنها عبرت نگرفتند بلکه همیشه وقیحانه طلبکار نیز هستند. پروندۀ قطور و ننگین این جریان باید برای نسل جوان تدریس گردد تا منشأ خون دل امامین انقلاب و عامل خون به جگر شدن شهید سلیمانیها فراموش نشود.
پروژۀ ویـژه!
مذاکره با آمریکا یک راهبرد در کنار سایر راهبردها برای پیشرفت کشور نیست بلکه پروژهای است که جریان سکولار-لیبرال سازشکار از ابتدای انقلاب اسلامی در مقابل راهبرد مقاومت و پیشرفت مجاهدین انقلابی سالها به آن اهتمام داشته و دارد و خواهد داشت. حال اینکه منشأ این اهتمام، غفلت و ترس و جهالت است یا نفوذ و خیانت و کارشکنی یا حتی آمیختهای از هر دو... گرچه الان برای اهل بصیرت روشن است اما برای آنان که فعلاً منکِر یا متحیر هستند تاریخ و اسناد به خوبی روشن خواهد کرد. اکنون آنچه مهم است مرعوب و منفعل نشدن در مقابل عملیات روانی رسانهای است که از واشنگتن تا تهران در حال تجویز و تحمیل نسخه و مسیری است که انتهایش تکمیل پازل دشمن و تضعیف انقلاب اسلامی است. تجربه عبرت آموز است اما پروژه خیر! و مذاکره با آمریکا یک پروژه است!