تأملی در اولویتبندی پرداختن به مسائل مختلف
- (اولویت چه چیز یا چیزهایی برای چه کسی یا کسانی)
در فضای علمی و اجرایی و خصوصاً رسانهای تا موضوع و مسئله و چیزی به مذاق برخی افراد و عزیزان و گروهها خوش نمیآید گاهی بلافاصله اشکال میکنند و بعضاً فریاد بر میآورند که؛ ای بابا الان اولویت نظام، مردم، کشور این مسئله(مثلاً حجاب) است!؟ چرا به اقتصاد کشور و معیشت مردم نمیپردازید. یا اینکه وقتی کسی یا مجموعهای متمرکز در کار و فعالیت ناظر بر مسائل سیاسی داخلی است به او خرده میگیرند که؛ ای بابا در این شرایط حساس جهانی و بینالمللی و منطقهای به مشکلات و چالشهای سیاسی داخلی چرا میپردازید و قس علی هذا...

برای روشن شدن این مسئله ابتدا باید مفردات بحث را روشن بکنیم.
اولاً دامنۀ موضوعات و مسائلی که باید اولویتبندی شوند شامل همۀ موضوعات و مسائلی است که نظام و مردم و کشور درگیر آن میباشند به گونهای که عدم توجه و پرداختن به آنها خسارت آفرین خواهد بود.
ثانیاً مخاطب پرداختن به این موضوعات و مسائل و مسئول اولویتبندی و حل و فصل آنها در یک تقسیمبندی کلی به صورت زیر میباشد که برای فهم دقیق مسئله و دقیق شدن مطالبات باید به آنها توجه داشت.
دستۀ الف) انسان
گروه اول) عالم دینی و تئورسین، سیاستمدار و سیاستگذار، استراتژیست و مدیر کلان.
گروه دوم) متخصص و کارشناس موضوعی خاص، فعال و دغدغهمند موضوعی خاص.
دستۀ ب) مجموعه
گروه اول) مراکز و نهادهایی که حوزۀ فعالیت آنها اعم از علمی و اجرایی کلان است...
گروه دوم) مراکز و نهادهایی که حوزۀ فعالیت آنها اعم از علمی و اجرایی خاص است.
باید توجه داشت که یک کشور خصوصاً کشور بزرگ و مهمی مانند ایران اسلامی مسائل مختلفی دارد که باید به همۀ آنها به صورت همزمان پرداخته شود از همین رو برای هر حوزهای از مسائل نهاد و مرکزی خاص تشکیل شده است که چالشهای آن حوزه را حل کند و مرتفع سازد. البته به این نکته هم التفات داریم که وقتی مسئلۀ مورد مدیریت یکی از این مراکز و نهادها مثلاً کمبود آب در یک کشور به حد بحران میرسد حاکمیت بودجه و حمایت بیشتری به مجموعهای که متکفل حل این مسئله است اختصاص میدهد اما این کار به معنای تعطیل کردن سایر مجموعهها یا تعلیق مأموریت آنها نیست.
اولویتبندی در پرداختن به مسائل مختلف اساساً ناظر بر گروههای اول هر دو دسته میباشد! چرا؟ چون این گروهها مأموریت کلان ناظر بر حوزههای مختلف دارند و برای این کار از تخصص، قدرت، ظرفیت و امکان ورود مفید و مؤثر برخوردار هستند. نه گروههای دوم هر دو دسته! چرا؟ چون گروههای دوم هر دو دسته اساساً به خاطر عدم تخصص، قدرت و شاید کفایت لازم امکان ورود مفید و مؤثر در همه یا سایر حوزهها را ندارند و چه بسا ورودشان در سایر حوزهها موجب اختلال و خسارت نیز بگردد. لذا اولویتبندی برای کسانی یا مجموعههایی است که اساسا دارای امکان و توان اولویتبندی باشند.
بسیار خب! پس چه اصراری هست که مثلاً فلان فرد یا مجموعهای که متخصص، فعال و دغدغهمند و یا حتی علاقهمند مسائل فرهنگی است در خصوص تحولات امنیتی نظامی غرب آسیا نیز ورود کند و فعال باشد یا مثلاً فرد یا مجموعهای که متخصص، فعال و دغدغهمند و یا حتی علاقهمند مسائل سیاسی(معنای خاص معطوف به قدرت و حکمرانی) داخلی است در خصوص مسائل اقتصادی و معیشتی، موضوعات فرهنگی و هنری ، مشکلات محیط زیستی و غیره و غیره ورود مستقیم ناظر بر مصادیق خاص بکند و در حل و فصل جزئیات ماجرا مداخله خاص و فعالیت ویژه داشته باشد.
البته ناگفته نماند که همۀ افراد و مجموعهها باید نسبت به برخی مسائل(در هر حوزۀای که باشد) که اهمیت ویژهای دارند و یا اینکه بنابر شرایط و وضعیتی اهمیت خاص پیدا میکنند باید موضعگیری نمایند. البته نه اینکه لزوماً ورود جدی بکنند و حسابی فعالیت داشته باشند لکن نباید بدون موضع نباشند. مثلاً یک فرد یا مجموعه فعال در حوزه محیط زیست باید در خصوص شهادت سردار سلیمانی حداقل حداقل موضعی در حد محکومیت این اقدام تروریستی و اعلام برائت از آمران و عاملان آن و عرض تسلیت و ابراز تألم داشته باشد و مثلاً نگوید که این مسئله در حوزۀ فعالیتی ما نیست لذا موضع نمیگیریم.
خلاصه اینکه توقع داشتن از گروههای دوم هر دو دسته که در همۀ مسائل و یا حتی مسائلی که اهمیت دارند یا اهمیت پیدا میکنند ورود جدی داشته باشند و حسابی فعالیت بکنند بجا و درست نیست. ضمن اینکه قرار نیست که قصور تقصیرات گروههای اول هر دو دسته یا کوتاهی برخی از افراد و مجموعههای گروههای دوم هر دو دسته را افراد و مجموعههای فعال جبران بکنند. البته ناگفته نماند که افراد و مجموعههایی که حوزۀ فعالیتی آنان موضوعی خاص است باید روند کلان تحولات را بنگرند تا خدای نکرده عدم التفات آنان به شرایط روز موجب برهم خوردن آهنگ حکمرانی اسلامی، تضعیف سایر حوزهها یا منجر به بازی در پازل دشمن نگردد.