درنگی در مقاومت از گفتمان تا میدان

اولاً: ظاهر و فرع ماجرا این است که جبهۀ مقاومت در حدود این یک سال اخیر از جهت مادی و سخت‌افزاری در میدان آسیب‌های جدی اعم از شهادت سران و حامیان، تحدید جغرافیایی و خسارات مادی دیده است که بر کسی پوشیده نیست لکن همانطور که اشاره شد این تنها ظاهر و فرع ماجرا است نه همۀ ابعاد ماجرا...

جهاد و امید

ویرانی غزه و لبنان، شهادت سران حزب‌الله و حماس و سقوط سوریه عوامل مختلفی دارند که برخی از آنها خارج از ارادۀ ما بوده و هستند

چیزی که مهم است درست فهمیدن و قاطع و به موقع عمل کردن در مورد آن بخشی از عوامل ویژه است که به ما مربوط بوده و هستند

خصوصا حرکت در افقی که ولی امر ترسیم می‌کنند!

وضعیت سنجی...

خطر اصلی جریانات سوریه در رویکرد تکفیری یا لیبرالی آنان نخواهد بود بلکه در عدم دشمنی با اسرائیل و بازی در پازل نظام سلطه خواهد بود.

مطالبه و خط رسانه‌ای ما باید این باشد که جریانات سوری اگر دغدغۀ مردم و کشور را دارند باید نسبت‌شان را با اسرائیل مشخص بکنند...

عـبـرت، جـهـاد، امـیـد

غزه ویران شد، کشتار اوج گرفت، سران حماس و حزب الله را زدند، سوریه سقوط کرد! اصلا ناامید نشوید که پیروزی با ما است.

بـــه شـرط اینکه شدیدا؛

از کسانی که در یک سال اخیر با تحلیل‌های تخدیری عدم امکان رخدادهای فوق را به افکار عمومی حقنه می‎‌کردند فاصله بگیریم!

زبـان قاصر است

تکفیری‌های تحریر الشام از عاقبت داعش درس عبرت گرفته‌اند لـذا سعی می‌کنند به ماهیت تکفیریشان نقاب دموکراتیک بزنند!

اما غربزدگان ما از عاقبت ننگین پدران خود و حتی خسارات خودشان درس عبرت نمی‌گیرند و همچنان به غرب و آمریکا امید دارند!

زبان از بیان بلاهت اینان قاصر است، اگر خائن نباشند!