مکتب اسلام و جغرافیای ایران چنان بر هم منطبق شده‌اند که دفاع از هر کدام مستلزم دفاع از دیگری و آسیب به هر کدام منجر به آسیب دیگری خواهد بود. عامل اصلی این انطباق نیز چیزی نبوده و نیست جز مردم! مردم آزاده و مسلمانی که از میان آنان علمای متّقی و مجاهدی همچون امام خمینی کبیر برخاسته‌اند که موجب اعتلای اسلام و ایران شده‌اند.

این انطباق هرگز و ابداً یک پروژۀ تحمیلی استبدادی-استعماری نبوده بلکه از دل یک پروسه و فرآیند تاریخی(بیش از هزار سال) در ذیل سنت‌های الهی بیرون آمده و شکوفا شده است. به خاطر این ویژگی است که ایران اسلامی تِنگری(شمنیسم) مغولان و... را در خود هضم و شلم شوربای پهلوی و... را دفع می‌کند. از این رو است که جمهوری اسلامی ایران حرم می‌گردد.

از منظر تفکیک و تجزیه و فصل، روشن است که اصالت با مکتب است نه جغرافیا، و انسان با مکتبش(بینش، گرایش، کنش) سنجیده و ارزشگذاری می‌شود نه با جغرافیا و نژاد و زبان و امثالهم... لکن از منظر انسجام و ترکیب و ربط، ما با کل واحدی به نام جمهوری اسلامی ایران طرف هستیم که اجزای سُفلی آن با تمسک به اجزای علوی آن کسب شرافت کرده‌اند.

غربزدگان علی‌رغم همۀ ضربات و خسارات آنگونه که باید حریف مکتب و جغرافیا نشده‌اند لذا دست بر روی عامل انطباق این دو یعنی مردم گذاشته‌اند تا آنان را از روح متعالی مکتب اسلام تهی بکنند تا ناگزیر جغرافیای ایران نیز تبدیل به آغلی در طویلۀ نظام سلطه شود، برای جولان شهوات اَبَر حیوانات سر در آخور ساینس فرنگی و مدرنیته...

اصلی‌ترین و بزرگترین تهدید برای اتحاد و اعتلای جمهوری اسلامی ایران یا به عبارتی گسترده‌ترین و عمیق‌ترین خطر برای اسلام، مردم، کشور، نظام و ولایت، سکولیبرالیسم سرمایه‌سالار است که پرچم آن در دست وادادگان بزدل و ابله و بعضاً خائن و مزدور غربزده می‌باشد که به مثابۀ دشنۀ سمی تمدن طاغوتی غرب در قلب و ذهن ملت نشسته‌اند.

این قماش در حال خُرد و له شدن در میان این انطباق الهی تاریخی هستند! لذا برای شکستن آن هر کاری می‌کنند! هر کاری... فلذا در مصاف داخلی هر موضع و اقدامی این جریان را از اولویت مقابله خارج کند خدمت به کانون این جریان طاغوتی یعنی آمریکا و غرب وحشی و فاسد خواهد بود.