برخی از مردم واقعاً از مذهبیها و انقلابیون و به تبع آن از اسلام، انقلاب و نظام بدشان میآید! دقیقتر که بررسی میکنیم متوجه میشویم که بسیاری از این افراد در تلۀ نفاق و منافقین افتادهاند!
متأسفانه این افراد به خاطر عدم اطلاعات و ضعف تحلیل، عملکرد منافقین را به حساب همۀ مذهبیها و انقلابیون میگذارند لذا دچار خطا و بغض و چالش میگردند...
برخی تلقی میکنند که مفاهیمی مانند کفر، شرک و نفاق چون در ادبیات دینی برجسته هستند لذا حتماً مصادیق آنها نیز صرفاً در قلمرو مباحث و مسائل دینی است.
در ماجرای جام جهانی به وضوح دیدیم که برخی حتی نسبت به ارزشها و دستاوردهای ملی و میهنی خود نیز کافرند و ادعایشان در وطن پرستی نیز منافقانه است.
دینداری به کنار، آزادگی پیشکش، لااقل آدم باشید!
یکی از تفاوتهای مهم جنگ سخت و نظامی با جنگ نرم و شناختی این است که جانباختگان و مجروحین جنگ سخت و نظامی موجب امنیت و هدایت و مایۀ افتخار و عزّت جامعۀ خود میشوند.
اما خودباختگان و مرعوبین یا به عبارتی مسخ شدگان و فریب خوردگان جنگ نرم و شناختی موجب نا امنی و انحراف و مایۀ ذلّت و ننگ جامعۀ خود میشوند.
نظام آنقدر شرف دارد که اشتباه یک نیروی جزء خود را در ماجرای هواپیمای اوکراینی با بیش از 170 نفر تلفات را گردن میگیرد و مسئولیت آن را میپذیرد.
اکنون سوال ما از مخالفین این است که؛ نظام جمهوری اسلامی چرا باید از پذیرش تهمت دشمنان در خصوص کشتن چند نفر محدود هراس داشته باشد!؟
ای کافرین و منافقین! هرگز ما را به کیش خود مپندارید.
یکی از سختیهای مواجهه با وقایع و حوادث اخیر، مقابله با منافقین رخنه کرده در میان خواص و احمقهای رسوب کرده در میان تودۀ عوام میباشد.
منافقین همواره، ارادهها را سست، مردم را مردد و دشمن را امیدوار میکنند و احمقهای متوهم نـیـز همواره آتش بیار معرکه در کف خیابان میشوند.
دشمن هم مرتب برای این دو، قلاده و پالان مهیا میکند!