۸۹ مطلب با موضوع «موضوعات :: اندیشه» ثبت شده است

امـیـر بـیـان (ع):

إن کتاب الله علی أربعة أشیاء؛ علی العبارة و الإشارة و اللطائف و الحقائق. فالعبارة للعوام و الإشارة للخواص و اللطائف للأولیاء و الحقائق للأنبیاء.

کتاب خدا بر چهار چیز است؛ عبارت، اشاره، لطایف و حقایق. عبارت براى عامۀ مردم است، اشاره براى خواص، لطایف براى اولیا و حقایق براى انبیا.

چه کسی می‌تواند به گونه‌ای سخن بگوید که هر سخن او حداقل چهار لایه داشته و همواره استدلال و مستندات و عاطفه و... را توأمان دارا باشد!؟

این الگو، الگوی روایت پردازی است! و روایتی تراز است که محمل برهان و سند و حس و... باشد تا هیچ مخاطبی را از دایرۀ تخاطب خود خارج نکند.

قـاعدۀ رهبری!

اطلاع داشتن رهبری از یک تخلف، ترک فعل، قانون شکنی و حتی فساد لزوماً مستلزم این نیست که ایشان باید شخصاً و رأساً و مستقیم با آنها برخورد بکنند!

عدم برخورد به صورت شخصاً و رأساً و مستقیم با یک تخلف، ترک فعل، قانون شکنی و حتی فساد نیز هرگز به معنای عدم اطلاع رهبران از آنها نبوده و نیست!

در مورد ولی نخواستن منتفی است مسئله نتوانستن یا به عبارت دقیق‌تر "نشدن" است! تحقق بسیاری از امور ناگزیر مستلزم التزام عملی دیگران است...

جهل و ضعف و کوتاهی انصار ولی را نباید به پای ولی نوشت! نباید وظایف مأموم را از امام مطالبه کرد! تحقق عالی ثمرۀ رهبری رهبران، در گرو پیروی پیروان است!

مقال و مقام

حدیث و قاعدۀ «انظر الی ما قال و لاتنظر إلی من قال» ناظر بر عالم و مقام حکمت‌اندوزی است نه عالم و مقام سیاست‌ورزی!

اتفاقا در عالم و مقام سیاست‌ورزی ابدا نباید به ظواهر کلام اکتفا کرد بلکه باید به ارادۀ متکلم توجه کرد و انگیزه‌ها را فهمید.

سیاست! عالم انضمام است نه انتزاع...

جمهوری اسلامی ایران... / فرصت انطباق راهبردی در مسلخ تهدید تمدنی

مکتب اسلام و جغرافیای ایران چنان بر هم منطبق شده‌اند که دفاع از هر کدام مستلزم دفاع از دیگری و آسیب به هر کدام منجر به آسیب دیگری خواهد بود. عامل اصلی این انطباق نیز چیزی نبوده و نیست جز مردم! مردم آزاده و مسلمانی که از میان آنان علمای متّقی و مجاهدی همچون امام خمینی کبیر برخاسته‌اند که موجب اعتلای اسلام و ایران شده‌اند.

واگویه...

نه تنها تجویزات درست در گرو توصیفات دقیق هستند، بلکه مردم تجویزهایی را عمل می‌کنند که قبلش توصیفات مربوطه را قبول کرده باشند...

وقتی که شعله‌های اباطیل و کفریات را با ایسم‌ها، قل قل آب چشمه توصیف کنیم، دیگر نه می‌شود و نه می‌توانیم که مردم را از آنها پرهیز دهیم!