اولین معنایی که از شنیدن کلمۀ مقاومت در ذهن ما شکل میگیرد این است که ما به عنوان فرد، گروه، جامعه، ملت و یا امت در مقابل فشار و حملۀ دیگری و دشمنان بیرونی خود ایستادگی و پایداری میکنیم و تن به اراده و خواست او نمیدهیم. البته مقاومت در مقابل امیال نفسانی و شهوات دورنی را نیز میتوان در زمرۀ مصادیق مقاومت درونی برشمرد. این معنا در عین درستی لکن تداعی کنندۀ مفهومی سلبی، منفعل و تدافعی از ایستادگی است. با توجه به این عبارات وقتی سخن از مقاومت به میان میآید برای روشن شدن مسئله باید ابتدا تکلیف پاسخ یا پاسخهای این سه پرسش روشن گردد: مقاومت چه چیزی یا چه کسی و کسانی؟ مقاومت در مقابل چه چیزی یا چه کسی و کسانی؟ و همچنین مقاومت بر روی چه چیزی یا چیزهایی؟
کــــدام پـیـروزی؟
در یک مصاف آنچه تعیین کنندگی اصلی را دارد اراده است یعنی هر طرف که بتواند ارادۀ خود را بر دیگری تحمیل کند پیروز نبرد است...
پس اگر در یک مصاف مال و جان خود را از دست بدهیم ولی تسلیم خواست و ارادۀ دشمن نشویم قطعا پیروز هستیم و خواهیم بود.
پیروزیِ مقاومت
مقاومت در اسلام صرفا به معنای ایستادگی سلبی، منفعلانه و پدافندی در مقابل فشارها و حملات دشمنان نیست بلکه به معنای مقاومت در مسیر حمله و تهاجم نیز هست.
این مقاومت در حمله به جبهۀ باطل و ظلم را عملیات پیروزمندانۀ طوفان الاقصی و امتداد آن در این مصاف به خوبی نشان داد...
اصــــلِ بــرخورد!
برخی از مسئولین ما مانند آقای محمدجواد ظریف شاید واقعا مزدور و خائن و یا احمق و ابله نباشند...
اما برخی مواضع و عملکرد آنان کاری است که دقیقا یک مزدور و خائن و یا یک احمق و ابله انجام میدهد!
گرچه کیفیت برخورد با ابله و خائن متفاوت است لکن در اصل برخورد شکی نیست.
هـراس و حـواس
ترور حجج اسلام رازینی و مقیسه و حساسیتها بر روی مواضع ناظر بر فوت لیدر انجمن حجتیه دو پیام بسیار مهم دارد.
اول اینکه دشمنان از قدرت انقلاب اسلامی در هراس هستند و دوم اینکه انقلابیون حواسشان به نفاق و نفوذ هست.
هراس دشمن و حواس دوستان مؤید افزایش قدرت انقلاب و پیشروی انقلابیگری است.