حکومت کردن، یا زمینه سازی برای ظهور؟
معنای لغوی انقلاب: دگرگون شدن ، زیر و رو شدن ، برگشتن از حالی به حالی و تغییر و تحول است .
معنای اصطلاحی انقلاب: تلاش عده ای برای واژگون کردن حکومت و ایجاد حکومتی نو به منظور تغییرات اساسی و بنیادین در تمام نهادها ، مناسبات ساختار سیاسی ، اجتماعی و جایگزینی سازمان نوین و مطلوب در چهارچوب اهداف و آرمانهای خاص .
از ابتدای انقلاب اسلامی ایران دو نگرش و طرز تفکر در مورد انقلاب و تشکیل حکومت مطرح بوده است که در ادامه عرض خواهم کرد .
الف: نگرش و طرز تفکر اول
۱- انقلاب اسلامی برای ظلم ستیزی و باطل زدایی که زمینه ساز ظهور امام زمان عج شود و تشکیل حکومتی برای گسترش و اداره راهبردی انقلاب اسلامی تا ظهور حضرت .
۲- انقلاب تمام نشده ، بلکه استمرار آن در عرصه های مختلف تا ظهور قائم آل محمد ص ضروری و لازم است ، در مقابل برخی می پندارند که انقلاب تمام شده و حال باید با تشکیل حکومت بهره برداری را شروع کنیم.
۳- عدم هضم شدن در سلطه جهانی استکبار و حمایت از مظلومین عالم تحت هر شرایطی توام با تبلیغ و تبیین اسلام ناب محمدی و حمایت از مستضعفین و مقابله با مستکبرین از هر قوم و نژادی که باشند .
۴- اصل بقای انقلاب و آرمان های مقدس آن است نه بقای انقلابیون به قیمت عدول از آرمان ها و زیر پا گذاشتن ارزش های اسلامی با بهانه های واهی منفعت گرایانه شخصی و حزبی .
۵- تکیه به ظرفیت های مردمی و داخلی کشورکه غنی ترین پتانسیل های انقلاب اسلامی هستند با مقاومت و جهاد در همه عرصه ها به جای وابستگی به بیگانگان خصوصا مستکبرین .
۶- گسترش انقلاب در ابعاد مختلف و فعال کردن پتانسیل های بالقوه آزادی خواه و ظلم ستیز در اقصی نقاط جهان و عدم محصور کردن انقلاب اسلامی در مرزهای جغرافیایی .
۷- اصالت ولایت بر مردم برای خداوند متعال و سپس به دستور خداوند و حکم عقل به ترتیب برای پیامبران ، امامان و فقهای جامع الشرایط ، که در عصر غیبت در ولایت فقیه متجلی شده است .
۸- آباد کردن زندگی دنیوی مردم در چهار چوب اسلام و نه به هر قیمتی . . . یا به بیان دیگر فراهم نمودن بهشت دنیوی که برای عموم مردم بهشت اخروی را به دنبال داشته باشد .
۹- مرجع قرار دادن معارف و مبانی اسلام ناب محمدی در تمام زمینه ها و مسائل خرد و کلان سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و غیره در راستای تمدن سازی اسلامی .
۱۰- تشکیل حکومت در این نگرش وسیله است نه هدف ، آن هم وسیله ای برای مقبولیت بین المللی و نظم بخشی به ساز و کار ها برای زمینه سازی ظهور منجی عالم بشریت حضرت حجت ابن الحسن عج .
ب: نگرش و طرز تفکر دوم
۱- انقلاب ، برای براندازی حکومت مورد غضب مردم و تشکیل حکومت و حاکم شدن جریان انقلابی .
۲- تمام شدن انقلاب و عدم تلاش برای گسترش آن در ابعاد بین المللی و در عوض تمرکز بر روی آبادانی اقتصادی کشور .
۳- اسلام ایرانی به جای ایران اسلامی ، و عدم مرجعیت اسلام در تمام مسائل حکومتی و اجتماعی .
۴- سهم خواهی بدون ضابطه و بی حساب و کتاب انقلابیون از حکومت تشکیل شده ، که به آقا زادگی می انجامد .
۵- هضم شدن در دهکده جهانی با توهم جهانی شدن و پذیرفتن استعلای مستکبرین تحت شعارهایی فریبنده مانند ، تعامل با جهان ، اعتدال گرایی و اسلام رحمانی .
۶- قرار ندادن حق ویژه برای رهبری فقیه جامع الشرایط و جمهوری خواهی محض تا جایی که اگر نظر جمهور با نظر اسلام تعارض داشته باشد نظر جمهور رجحان خواهد داشت .
۷- نتیجه گرایی به جای انجام وظیفه و ادای تکلیف و انفعال در مقابل ظلم بین المللی با توهم تامین امنیت و منافع ملی .
۸- اشتباه در پذیرفتن مبانی پر از انحراف علوم انسانی غرب تحت تاثیر پیشرفت های صنعتی و تکنولوژی آنان .
۹- گنجاندن مبانی سکولار مارکسیستی و لیبرالیستی در قالب اسلام رحمانی و روشنفکرانه .
۱۰- غلبه دادن واقع گرایی به آرمان گرایی و تن دادن به واقعیت های تلخی که با فرهنگ جهاد و مقاومت قابل رفع هستند .
تاج رفت عمامه آمد
کاش همه آخوند ها یه زره مثل امام بودند