متأسفانه ما در تحولات مختلف بیش از اینکه شاهد «تبیین پیشینی فعالانه» باشیم دچار «توجیه پسینی منفعلانه» شدهایم! که فرصت سوز است.
ظاهرا اولی هزینه و مؤونه میطلبد ولی دومی اینگونه نیست اما در اصل وقتی رویکرد دوم بر رویکرد اول غلبه کند موجب بازتولید خسارت میشود!
تا وقتی که مؤمنین تکلیف خود با اقلیت منافق صاحب قدرت در جهان اسلام را روشن نکنند قدس و فلسطین آزاد نخواهند شد!
دلیل میخواهید؟ به قول امام خامنهای عزیز«تجربه» سخن ایشان را قبول ندارید، نگاهی به هزار سال مصاف گذشته بیندازید...
منافقین! امتداد کفار در جبهۀ مسلمین هستند!
منتظر و چه بسا آماده بودیم که تروریستها در سوریه با نقاب سلفی تکفیری خروج بکنند اما اینبار با یک نقاب دموکراتیک ظاهر شدند!
گویا کارگردان صهیونی تحولات نیز به خوبی دریافته است که رویکرد سکولاری-لیبرالی بهتر از سفلی-تکفیری برای سلطه جواب میدهد.
شک نکنید که یک ضربۀ کوچک گفتمانی به مقاومت در تهران موجب یک ضربۀ بزرگ میدانی به مقاومت در منطقه است.
جمهوری اسلامی ایران کانون جبهۀ مقاومت است و کوچکترین اتفاق در این مرکز شعاع تأثیر متوالی و فراگیری دارد...
تضعیف جبهۀ انقلاب و قدرت گرفتن وادادگان در ایران نه اتفاق بود و نه کوچک!
اولاً: ظاهر و فرع ماجرا این است که جبهۀ مقاومت در حدود این یک سال اخیر از جهت مادی و سختافزاری در میدان آسیبهای جدی اعم از شهادت سران و حامیان، تحدید جغرافیایی و خسارات مادی دیده است که بر کسی پوشیده نیست لکن همانطور که اشاره شد این تنها ظاهر و فرع ماجرا است نه همۀ ابعاد ماجرا...