مواضع اخیر مصطفی ملکیان و سروش محلاتی و امثالهم بیش از اینکه متکی بر علم و اندیشه باشد ریشه در عقدهها و مسائل شخصیتی دارد!
اینها بعد از اثبات ناکارآمدی تفکرشان در دولت روحانی و همچنین موفقیتهای جریان انقلابی دچار سرخوردگی شدهاند و نیاز به جلب توجه دارند!
متحجّرین و غربگرایان علیرغم ضدّیت شدیدی که در مقام نظر با یکدیگر دارند اما در مقام عمل چندان تقابلی با هم نداشته و حتی در مقابلۀ با جریان انقلابی مخرج و رویکرد مشترک نیز پیدا میکنند!
لذا سختی کار انقلابیون دوچندان و جهاد علمی و عملی آنان در دو جبهه است، از یک سو اسیر حماقت متحجّرین و از سوی دیگر درگیر وقاحت غربگرایان هستند...
جریان انقلابی در عراق و افغانستان مانند لبنان و یمن آنگونه که باید دارای گفتمان واحد و رهبری تشکیلاتی و در کل سامان یافته نیست.
به همین خاطر است که قومیت گرایی در افغانستان و عشیره گرایی در عراق بستری برای ماجراجویی طالبان و امثال مقتدی صدرها میشود.