امـام خمینی کبیر: «صدمهای که اسلام از یک آخوند فاسد(امثال خاتمی) میخورد از محمدرضا(شاه پهلوی) نمیخورد!
ما طرفداری از عمامه نمیکنیم. ما طرفداری از اسلام میکنیم. این اسلام پیش شما(انصاریان) باشد معظم هستید.»
بزرگان تدبیری کنند که عزیزان گرفتار دسیسهٔ فتنهگران نگردند...
شاخصهای در مسیر حق بودن، عدالتخواهی، ظلم ستیزی و همچنین ساده زیستی و نفی اشرافیت است.
فهم و تطبیق اینها بر مصادیق و اولویت بندی عمل به آنها نیز فقط در پرتو مدار ولایتمداری ممکن میباشد.
کسی که شاخص داشته باشد در اشخاص گیر نمیکند، حتی در شیوخ خوش سابقه!
کسانی که مدعی انقلابیگری و ولایتمداری هستند اما ضدانقلاب، کارگزارانیها، اصلاح طلبان و اعتدالیها با او ضدیت خاصی ندارند محل تأمل هستند!
به قول معروف: «تعرف الاشیاء بأضدادها» گاهی اوقات افراد با دشمنان و ضدهایشان بهتر شناخته میشوند تا با ادعاهایی که خودشان مطرح میکنند.
چیزی که ضدانقلاب را پریشان میکند این است که جریان انقلابی در احمدینژاد گیر نکرد لذا به رئیسی رسید.
اما جریان ناانقلابی و غربگرا در امثال خاتمی گیر کرد لذا دچار پزشکیان شد!
وسط بازان التقاطی نیز که همچنان سر این سفره میخورند و زیر آن علم سینه میزنند تا که حاجت روا شوند.
امیرالمؤمنین علی(ع):«لیس من طلب الحق فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه» طالب حقی که به خطا میرود مانند طالب باطلی که به هدفش میرسد نیست!
این دو هرگز مانند هم نیستند! ایراد گروه اول روشی اما ایراد گروه دوم غرضی است لذا مدارای اصلاحی و تعامل سازنده با گروه اول ممکنتر است تا گروه دوم!
اشکال روشی گروه اول بیشتر خاستگاه ذهنی و شناختی دارد که با صبر و جهاد تبیین تا حد قابل توجهی قابل حل است.
اما اشکال غرضی گروه دوم بیشتر خاستگاه قلبی و اعتقادی دارد که با صبر و جهاد تبیین خیلی قابل حل نیست.
در مواجهه و مرزبندی با افراد و گروهها توجه به این نکات بسیار راهگشا خواهد بود.