کسانی که امروز مقابلهٔ قانونی و انتظامی با مکشفهها، سگبازها، عیاشهای خیابانی و امثالهم را با برچسب دوقطبیسازی تخطئه میکنند! دانسته یا ندانسته بستر نزاع داخلی فردا، بین با غیرتها و با حیاها را با بی غیرتها و بی حیاها فراهم مینمایند؛ که این نتیجۀ طبیعی ضدیتهای اجتماعی است!
راه سومی وجود ندارد! چرک این دمل را اگر با نیشتر قانون خارج نکنید وقتی که بترکد باید با داغ باتوم جمعش بکنید! آیا کسانی که امروز مخالف اعمال قانون هستند عملا موافق ابزار باتوم در فردا میباشند؟ یا اینکه فردا نیز با تحلیلهای تخدیری نسخهٔ دوقطبیسازی نکن و ولش کن خواهند پیچید!؟
نه یک پلیس شاید خطاکار، نمایندۀ دستگاه محترم انتظامی است و نه یک خانم شاید هیجانزده، نمایندۀ جبهۀ حزب اللهی میباشد.
بین آمران و عاملان برخورد با مطالبهگران اجرای قانون حجاب و عفاف تفکیک کنید! و جریانات اصلی و کلان دو طرف ماجرا را ببینید.
مبادا مصادیق و جزئیات موجب غفلت از روندها بشود!
با محافظهکاری، عافیت طلبی، بی بصیرتی و حتی کارشکنی آتش را به خرمن ارزشهای اسلامی و کارد را به استخوان مردم میرسانند.
وقتی هم که صدای مردم بلند میشود... با وسط بازی و ژست علمی اخلاقی به نقد و تحلیل حواشی و تخطئۀ متن ماجرا میپردازند!
این جماعت استخوان لای زخمها هستند...
همانگونه که نهادینه کردن حجاب امری فرهنگی است مقابله با کشف حجاب نیز امری انتظامی میباشد...
کسانی که مخالف روشهایی مانند تجمع و تحصن هستند بدانند که اینها معلول ترک فعل مسئولین است.
ایستادن پای اجرای قانون حجاب و عفاف شاخص تفکیک انقلابی از ناانقلابی شده است!
وقتی چیزی در افکار عمومی نماد چیز دیگری شد یعنی نمایندگی میکند اصل آن چیز را، اصولا به همین دلیل است که نماد آن چیز میباشد.
وقتی که عریانی نماد برجسته و فراگیر کفر و شرک میباشد و حجاب نیز نماد اسلام گردیده لذا مخالفت آگاهانه با آن یعنی مخالفت با اسلام!
دشمنان وقتی که نمیتوانند اصل و تمامیت چیزی را بزنند و نابود کنند، نمادی که آن چیز را نمایندگی میکند را میزنند و تخریب و... میکنند.
کشف حجاب در ایران یک پروژۀ ویژه برای زدن اصل و اساس و تمامیت اسلام است لذا هرگونه کوتاهی در برخورد با آن خیانت به اسلام است!