اطلاع داشتن رهبری از یک تخلف، ترک فعل، قانون شکنی و حتی فساد لزوماً مستلزم این نیست که ایشان باید شخصاً و رأساً و مستقیم با آنها برخورد بکنند!
عدم برخورد به صورت شخصاً و رأساً و مستقیم با یک تخلف، ترک فعل، قانون شکنی و حتی فساد نیز هرگز به معنای عدم اطلاع رهبران از آنها نبوده و نیست!
در مورد ولی نخواستن منتفی است مسئله نتوانستن یا به عبارت دقیقتر "نشدن" است! تحقق بسیاری از امور ناگزیر مستلزم التزام عملی دیگران است...
جهل و ضعف و کوتاهی انصار ولی را نباید به پای ولی نوشت! نباید وظایف مأموم را از امام مطالبه کرد! تحقق عالی ثمرۀ رهبری رهبران، در گرو پیروی پیروان است!
خامنهای عزیز مانند استاد و مرادش خمینی کبیر پشتش فقط به خدا گرم است و فقط به او تکیه میکند و از این تکیهگاه امن الهی ریسمانی را میکشد تا به دست مردم برساند، تا به این وسیله خلق را به پناه ابدی خالق بکشاند. او باید سرآمدان مردم را ارشاد کند که مبادا ریسمان را پاره نمایند! بلکه آن را محکم کنند...
رد و تأیید رهبری در مقام حکمرانی ناظر بر برآیند کلی امور است لذا جز در موارد خاص در جزئیات ورود نمیکنند.
هر کلان رخدادی متشکل از جزئیات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... است که همسو و مقوم یکدیگر شدهاند.
وظیفۀ ما اهتمام به جزئیات امور و همسو کردن آنها با یکدیگر جهت برآیند سازی مطلوب است.
چه کسی فکر میکرد روزی یک نفر از اردوگاه اصلاحات برای تأیید چند بد سابقه از رهبری هزینه کند و مجلس به اصطلاح اصولگرا آنان را تأیید نماید!
انقلابیونِ حزب الله همواره خود را فدای رهبری میکنند و هزینه میدهند نه مثل قماش زرد و صورتی که مدام رهبری را خرج دنیای خود میکنند.
رهبری دسیسۀ 88 را بدان جهت فتنه نامیدند که رسوا کنندۀ جریان نفاق و منافقینی بود که در حق اسلام، ولایت، مردم و کشور خیانت کردند.
لذا تفاوت اساسی حماسۀ 9 دی با سایر حماسههای دوران انقلاب و دفاع مقدس و غیره مبارزه و مقابلۀ آشکار با جریان نفاق و منافقین است.