آیا کسی آیهای، روایتی، دلیل عقلی یا حتی مستند مجربی مبنی بر اثرگذاری مواجهۀ طنزپردازانه جهت مقابله با ظلم و فساد دارد؟
آیا مواجهۀ طنزپردازانه با ظلم و فساد موجب قبح زدایی از آنها و سست شدن مخاطب در مقابله با ظالمین و فاسدین نمیشود؟
پرسشهایی جهت تـأمل، گفتگو، اصلاح و پیشرفت
در دوقطبیها نفسِ شخص، گروه یا مقولۀ قطبیده شده تبدیل به ملاک و معیار تشخیص بد و خوب میشود و شاخصی خارج از خود را برای سنجش نمیپذیرد.
اما در دوگانگیها ملاک و معیار تشخیص بد و خوب شاخصهایی مانند عدل و ظلم هستند که مقولات مختلف بر اساس آنها سنجیده و ارزشداوری میشوند...
ملاک تعیین کننده در دوگانگیها ارزش و ضد ارزشهایی هستند که فارغ از مصادیق، به عنوان شاخصی ثابت معیار سنجش هستند مانند عدل و ظلم.
اما ملاک تعیین کننده در دوقطبیها نفسِ خودِ مصادیق هستند، فارغ از اینکه با شاخص حق و عدل سنجیده شوند یا خیر مانند نژاد، زبان، گروه و...
جریان التقاطی موسوم به صورتی با همۀ کم رنگیاش خسارتهایی میتواند بزند که جریانهای سیاه و سبز و بنفش با همۀ پر رنگیشان نتوانستند بزنند.
گفتار و کردار و رفتار التقاطی مخلوطی از حق و باطل است لکن در نهایت حقیقت و عدالت را به مسلخ فساد و ظلم برده و یقین را به حیرت مبدل خواهد کرد.
اجماع و هجوم دولتهای غربی و غربزده علیه جمهوری اسلامی ایران یک واکنش کاملاً طبیعی از جانب کسی است که ناموسش مورد تهدید و حمله و ... قرار گرفته است.
کشوری که ناموس تمدن غرب یعنی جهل و ظلم و الحاد را مورد تهدید قرار داده است نه روسیه است و نه چین و نه هیچ کشور دیگر، بلکه جمهوری اسلامی ایران است.
قابل توجه بی ناموسها...، تمدن غرب هـم نـامـوس دارد!