آیا کسی آیهای، روایتی، دلیل عقلی یا حتی مستند مجربی مبنی بر اثرگذاری مواجهۀ طنزپردازانه جهت مقابله با ظلم و فساد دارد؟
آیا مواجهۀ طنزپردازانه با ظلم و فساد موجب قبح زدایی از آنها و سست شدن مخاطب در مقابله با ظالمین و فاسدین نمیشود؟
پرسشهایی جهت تـأمل، گفتگو، اصلاح و پیشرفت
فلسفۀ قوانین اجتماعی و غرض مجری قانون معتقد کردن مردم به یک امر خاص نیست چون اساسا جبر و الزام در عقاید و باورمند کردن افراد راه ندارد.
اما الزام قانونی و توسل به قوۀ قهریه جهت جلوگیری از ظهور و بروز عقاید باطل و فاسد در قالب گفتار و رفتار آن هم در فضای عمومی جامعه واجب است.
جریان التقاطی موسوم به صورتی با همۀ کم رنگیاش خسارتهایی میتواند بزند که جریانهای سیاه و سبز و بنفش با همۀ پر رنگیشان نتوانستند بزنند.
گفتار و کردار و رفتار التقاطی مخلوطی از حق و باطل است لکن در نهایت حقیقت و عدالت را به مسلخ فساد و ظلم برده و یقین را به حیرت مبدل خواهد کرد.
باید برای همۀ مواضع و اقدامات پیوست امید آفرینی را لحاظ بکنیم و مراقب باشیم که برآیند کلی مواضع و اقدامات ما مأیوس کننده نباشد.
لذا در کنار نقد و پرداختن به نواقص و حتی روشنگری در مورد فسادها و مقابله با... باید با بیان نقاط قوت و فرصتها انگیزه برای چـاره دهیم.
اول از همه خودم.
قوانینی مانند قانون حجاب و عفاف برای باورمند کردن مردم به حجاب و عفاف نیست! بلکه برای کنترل و جلوگیری از رواج بی عفتی و فساد است.
اساسا قانون برای ایجاد نظم اجتماعی متناسب با ارزشهای هر مکتب و جامعهای است لذا باید تسهیلگر تحقق ارزشها و حامی بقـای آنها باشد.