۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذاکره» ثبت شده است

إذن یـا امر؟

حکمیت و صلح حسنی و جام زهر و امثالهم همه اجازۀ امام را داشتند، اما نکتۀ مهم این است که آیا امام ابتدا به ساکن و رأسا امر و تجویز کردند؟

چرا برخی جاهلانه و حتی عامدانه إذن رهبری که برای عبرت و رفع بهانه و دفع کارشکنی عشاق مذاکره بود را به عنوان امـر رهبری جلوه می‌دادند!

اتمام حجت و ختم کلام!

امام خامنه‌ای«قبول مذاکره‌ای را که با تهدید همراه است هیچ ملت باشرفی انجام نمی‌دهد هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمی‌کند»

منافقین و... که به کنار؛ مدعیان ساکت و منفعل! در عدم فهم و تمکین برخی‌ها نسبت به رهنمودها و اوامر صریح رهبری شدیدا مقصر هستند!

کــدام! مذاکره؟

برخی شیادان به گونه‌ای به مخالفان مذاکره می‌تازند که انگار مخالفان با اصل و نفس مذاکره مخالف هستند!

نخیر آقاجان! مغالطه نکنید، تحریف نکنید، دورغ نگویید، تهمت نزنید!

ما مخالف مذاکره با دشمن مستکبر، سلطه‌گر، جنایتکار، محارب، متجاوز و بدعهد هستیم! نه هر مذاکره‌ای.

مغـالـطهٔ دیپلماتیک

می‌گویند: دیدید که مذاکرهٔ غیر مستقیم به نفع ما شد و الان کسی نمی‌تواند برای حمله به اسرائیل به ما انگ جنگ طلبی بزند!

می‌گوییم: این که گفتید، پیامد غیر مستقیم خارج از ارادهٔ شما بود... لطفا از نتیجهٔ وعده دادهٔ مذاکره(جلوگیری از جنگ) بگویید!

پیامد را به اسم نتیجه مصادره نکنید!

تدبیر ولایت و وظایف ما...

وقتی رهبری عزیز در برخی مسائل اجازهٔ انجام کاری را به مسئولین می‌دهند لزوما به این معنا نیست که قلبا راضی و مؤید انجام آن کار نیز هستند!

گاهی ایشان به برخی مسئولین که استدلال‌ها و اسناد مبنی بر غلط بودن کاری را نمی‌فهمند اجازه می‌دهند که تجربه کنند و بفهمند و تکرار نکنند.

لکن مشکل برخی از مسئولین، صرفا همیشه ندانستن و نفهمیدن امور و مسیرها نیست بلکه نتوانستن و حتی نخواستن و نپذیرفتن هم در کـار است!

در این حالت وظیفۀ مسئولین و مردمی که می‌فهمند و می‌خواهند که امور سامان یابد، حمایت از رهبری و تبیین و... جهت جلوگیری از ایجاد خسارت است.