جنگها دردهای زایمان تاریخ هستند که زیر و زبر کنندهٔ دول و ملل و حتی تمدنها و امتها میباشند.
اینکه مولود جنگ برای طرفین چه خواهد بود شدیدا به پیروی مردم و خواص از رهبرشان بستگی دارد...
اقتضاء نزدیک قله بودن تیز شدن لبههای درگیری و باریک شدن مرزهای صعود و سقوط است!
جنگ تحمیلی اخیر بیش از پیش ناکارآمدی تمرکزگرایی و خسارت خیز بودن آن خصوصا در حوزهٔ خدمات عمومی را نشان داد.
اگر تدبیری برای تغییر این الگوی خطرناک مولود مدرنیته نشود میتواند به چشم اسفندیار کشور در بحرانها تبدیل شود...
مدیریت، امنیت، مسکن، غذا، انرژی و...
اگر جمهوری اسلامی ایران نسبت به تحرکات منفی برخی دولتهای همسایه تدبیری نکند، منافعش تبدیل به وجه المعاملهٔ آنان با نظام سلطه خواهد شد.
تمرکز بر کانون جبههٔ کفر و استعمار در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی اسرائیل نباید ما را از سرانگشتان استبدادگر این دست پلید استکبار جهانی غافل کند.
مرز ملت را جغرافیا، نژاد، قومیت و زبان، اما مرز امت را عقاید، ارزشها و آرمانها تعیین میکند.
لذا هر ملتی واجد امتی بودن نیز هست اما امت لزوما منحصر در مرزهای یک ملت نیست...
از این رو ملت استکبارستیز ایران ستارهٔ منظومۀ امت اسلامی و کانون کهکشان آزادگان جهان شده است.
این اتحاد و انسجام ملی علیه دشمنان پیامد جنگ تحمیلی میباشد نه نتیجهٔ مذاکره و کرنش، پس با مذاکره و کرنش آن را خراب نکنید!
اگر از عوامل داخلی و خارجی که جنگ را با این سرعت، شدت و مدل به ما تحمیل کردند غافل شویم، این وحدت و امید هم آسیب خواهد دید!
پلـک زدن ممنوع! دست به ماشه باید بود!