یکی از عوامل مهم و مؤثر در تعیین نوع کنشگری افراد در جامعه حتی در یک ماجرای واحد، جایگاه افراد است.
در ماجرایی مانند غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه، ما دو معصوم داریم لکن با دو روش کنشگری متفاوت!
تفاوت وظیفه به معنای تفاوت هدف نیست! بلکه به خاطر تفاوت جایگاه افراد و اقتضائات آن است.
در اصل و افق کنشگری باید تابع ولی باشیم، لکن این بدان معنا نیست که وظیفهٔ ما دقیقا مانند ولی میباشد.
مثلا وقتی فرمانده میگوید:«حمله» سرباز باید حمله را انجام داده و اقامه کند نه اینکه سرباز نیز بگوید:«حمله»!
مسئلۀ مهم این است که برآیند کنشهای مختلف علیرغم تفاوتهای روشی در یک افق واحد باشد...
خامنهای عزیز مانند استاد و مرادش خمینی کبیر پشتش فقط به خدا گرم است و فقط به او تکیه میکند و از این تکیهگاه امن الهی ریسمانی را میکشد تا به دست مردم برساند، تا به این وسیله خلق را به پناه ابدی خالق بکشاند. او باید سرآمدان مردم را ارشاد کند که مبادا ریسمان را پاره نمایند! بلکه آن را محکم کنند...
شهید سیدحسن نصرالله پیرو امام خمینی کبیر و شاگرد امام خامنهای عزیز بود که معنویت بهجتی و بصیرت مصباحی داشت.
ارادت ویژۀ او به آیتالله بهجت و ارتباط خاصش با علامه مصباح احتجاجی برای جریان سنتی و روشنفکر حـوزه و دانشگاه است.
شهید نصرالله را کلی روایت نکنیم، او یک انقلابی ولایی بود!
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: إن کنت تعمل بما أمرناک و تنتهی عما زجرناک عنه فأنت من شیعتنا و إلا فلا./بحارالأنوار ج 65 ص 156
اگر به آنچه که تو را به آن امر میکنیم عمل بکنى و از آنچه که تو را از آن برحذر مىداریم دورى بکنى، پس تو از شیعیان ما هستی و الا خیر...
وظیفۀ اصلی اولیاء الهی اعـم از پیامبران، امامان و فقهای جامع الشرایط هدایت مردم است که با تبیین حقیقت و اقامۀ عدالت به آن اهتمام دارند.
هدایت متوقف بر عمل، عمل متوقف بر باور، باور متوقف بر فهم است و همۀ اولیای الهی تمام هم و غم و تلاششان این است که؛ ما بفهمیم تا...