- (اولویت چه چیز یا چیزهایی برای چه کسی یا کسانی)
در فضای علمی و اجرایی و خصوصاً رسانهای تا موضوع و مسئله و چیزی به مذاق برخی افراد و عزیزان و گروهها خوش نمیآید گاهی بلافاصله اشکال میکنند و بعضاً فریاد بر میآورند که؛ ای بابا الان اولویت نظام، مردم، کشور این مسئله(مثلاً حجاب) است!؟ چرا به اقتصاد کشور و معیشت مردم نمیپردازید. یا اینکه وقتی کسی یا مجموعهای متمرکز در کار و فعالیت ناظر بر مسائل سیاسی داخلی است به او خرده میگیرند که؛ ای بابا در این شرایط حساس جهانی و بینالمللی و منطقهای به مشکلات و چالشهای سیاسی داخلی چرا میپردازید و قس علی هذا...
یکی از عوامل مهم و مؤثر در تعیین نوع کنشگری افراد در جامعه حتی در یک ماجرای واحد، جایگاه افراد است.
در ماجرایی مانند غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه، ما دو معصوم داریم لکن با دو روش کنشگری متفاوت!
تفاوت وظیفه به معنای تفاوت هدف نیست! بلکه به خاطر تفاوت جایگاه افراد و اقتضائات آن است.
در اصل و افق کنشگری باید تابع ولی باشیم، لکن این بدان معنا نیست که وظیفهٔ ما دقیقا مانند ولی میباشد.
مثلا وقتی فرمانده میگوید:«حمله» سرباز باید حمله را انجام داده و اقامه کند نه اینکه سرباز نیز بگوید:«حمله»!
مسئلۀ مهم این است که برآیند کنشهای مختلف علیرغم تفاوتهای روشی در یک افق واحد باشد...
وقتی رهبری عزیز در برخی مسائل اجازهٔ انجام کاری را به مسئولین میدهند لزوما به این معنا نیست که قلبا راضی و مؤید انجام آن کار نیز هستند!
گاهی ایشان به برخی مسئولین که استدلالها و اسناد مبنی بر غلط بودن کاری را نمیفهمند اجازه میدهند که تجربه کنند و بفهمند و تکرار نکنند.
لکن مشکل برخی از مسئولین، صرفا همیشه ندانستن و نفهمیدن امور و مسیرها نیست بلکه نتوانستن و حتی نخواستن و نپذیرفتن هم در کـار است!
در این حالت وظیفۀ مسئولین و مردمی که میفهمند و میخواهند که امور سامان یابد، حمایت از رهبری و تبیین و... جهت جلوگیری از ایجاد خسارت است.
تحمیل و مصلحت
وقتی که ماجرای حکمیت و صلح با معاویه به خاطر خیانت و ضعف برخی خواصِ جبهۀ حق به امامین معصوم علیهما السلام تحمیل میشود بدانیم که به طریق اولی امکان تحمیل مسائلی خلاف نظر ولی مسلمین و مصالح اولیۀ اسلامی بر ولی فقیه نیز منتفی نیست! صد البته که پذیرش حکمیت و صلح و امثالهم از جانب امامین معصوم علیهما السلام هرگز و ابداً به معنای ضعف و کوتاهی آنان نیست و لعنت بر کسانی که چنین تصور و القاء بکنند! و همچنین ننگ بر کسانی که خیانت و کارشکنی و ضعف برخی خواص جبهۀ حق را تبیین نمیکنند و در موسم مقابله آنقدر به نظاره مینشینند تا ولی امر مسلمین به جای اخذ پیشدستانۀ جانب حقیقت و اقامۀ مُـرّ عدالت، در شرایط بد و بدتری که خروجی فعالیت کفار و منافقین و انفعال برخی خواص و مؤمنین است ناگزیر به أخذ پسدستانۀ طرف مصلحت شده و به جای جلب منافع بهتر، درگیر جلوگیری از خسارات بیشتر گردد.
این تعبیر ناظر بر توصیف بخشی از جامعۀ حزب اللهی است که در صیانت از ارزشهای اسلامی استقامت بهتری از خـود نشان داده و هزینۀ بیشتری میدهد...
این هستۀ سخت! در مسیر انجام وظایف الهی از ملامت هیچ ملامت کنندهای نمیهراسد و با ولایتمداری و بصیرت تحت تأثیر اغوای دشمنان نیز قرار نمیگیرد.
استواری سخت بـر روی اصول و وظایفی مانند مروت با خوبان و دوستان، مدارا با غافلان و جاهلان و البته قهر و شدت با کفار، معاندان، منافقان و...
گویا برجسته شدن این تعبیر ریشه در سوءاستفاده از تعابیری مانند تعبیر انقلابی دارد! که برای توصیف هر ...ای استعمال شد و از کارکرد خود افتاد...
فاستقم کما أمرت...