مردم عادی که بماند! بزم لیبرالیسم عزم بسیاری از نخبگان و مسئولین و حتی برخی خواص را نیز بلعیده است!
اگر صاحبان قلب صادق و عقل سالم و عزم راسخ همدل و هماندیش و همافزا نشوند محکوم به عزلت هستند!
ضدانقلاب جریتر و وسط بازان التقاطی به تقابل و انحطاط مایل شدهاند!
تفاوت شکستگی با پوسیدگی در این است که شکستگی به لحاظ زمانی، وقتش و به لحاظ مکانی، محلش مشخص است.
اما در پوسیدگی شاکلۀ کلی پابرجا است لذا کسی در صدد ترمیم برنمیآید تا وقتی که آن شیء به یکباره در خود فرو میریزد!
بخشی از قسمت کارگزارانی نظام شدیدا پوسیده است!
چیزی که ضدانقلاب را پریشان میکند این است که جریان انقلابی در احمدینژاد گیر نکرد لذا به رئیسی رسید.
اما جریان ناانقلابی و غربگرا در امثال خاتمی گیر کرد لذا دچار پزشکیان شد!
وسط بازان التقاطی نیز که همچنان سر این سفره میخورند و زیر آن علم سینه میزنند تا که حاجت روا شوند.
رئیسی عزیز معصوم نبود اما حقیقتا خیرالموجودین و از بهترین گزینهها برای خدمت بود لذا او را نه فقط با آرمانها بلکه با واقعیتها نیز بسنجیم.
او سرآمد رئیس جمهوران بعد از جنگ بود لذا دشمنان و منافقین از الگو شدن او میهراسند! چون کارآمدی او افشاء کنندهٔ ناکارآمدی ...ها است.
برخی در آستانۀ سالگرد عروج شهید رئیسی هنوز در پی پاسخ این سؤال هستند که واقعا چه شد که بعد از او مردم به جریان مخالفش رأی دادند؟
وقتیکه سالها با ابتذال در حکمرانی سایبری افکار عمومی را در فجازی ولنگار دربست در اختیار دشمن قرار دادهاید انتظاری غیر از این داشتید؟