جریان انقلابی در عراق و افغانستان مانند لبنان و یمن آنگونه که باید دارای گفتمان واحد و رهبری تشکیلاتی و در کل سامان یافته نیست.
به همین خاطر است که قومیت گرایی در افغانستان و عشیره گرایی در عراق بستری برای ماجراجویی طالبان و امثال مقتدی صدرها میشود.
وقتی که خوب حرف زدن جای حرفِ خوب زدن را بگیرد، فرهیختگان به حاشیه رانده و شومنها محور میشوند.
حرفِ خوب آمیختهای از حقیقت و عدالت و مصلحت است، آن هم مصلحت اسلام و مسلمین نه منفعت شخصی.
وقتی حرفِ خوب زدن گران تمام بشود، بازار حرفِ مفت زدن رونق خواهد گرفت.
از کمترین عواقب عدم محاکمه آقای روحانی و سایر مفسدین این است که چند سال دیگر باز عدهای از همین قماش با شعارهای فریبنده مجددا قدرت را در دست میگیرند و با قمار کردن بر روی دستاوردهای انقلابیون همه چیز را بر باد میدهند.
آیا کسی عواقب این تسامح را ضمانت میکند؟
ماجرای تروریستی قندوز و خفقان سینه چاکان مداخله نظامی ایران در افغانستان به خوبی نشان داد که غربگرایان داخلی اساسا با تفکر و موضع مستقل بیگانهاند و جهان را از دریچه و با عینک رسانههای معاند و ضد انقلاب میبینند و مواضع خود را نیز با آنها تنظیم میکنند.
حقیقت و عدالت دو مفهوم ارزشمندی هستند که فارغ از قرائتهای مختلف و یا دلالت بر مصادیق خاص، نفساً در نزد تمام انسانهای آزاده و سالم نه تنها مقبول و محترم بلکه مقدس میباشند آن هم قداستی وجدان فهم و فطرت پذیر...
نگارنده بنای بیان مسئله با نگرش الهیاتی و یا هر نوع ایدئولوژی دیگری را ندارد و صرفاً از منظر وجدان و فطرت به مسئله پرداخته و سخن به بند نوشتار میکشد تا شاید چراغی بیافروزد و فضای تاریک و غبار آلودی را که هر گوشه و لحظهاش حقیقت و عدالت به مسلخ مغالطات و شبهات میروند را به قدر توان روشن کند و موجب جلوگیری از سلاخی حقیقت و عدالت در ظلمات گردد.