استخوان لای زخــم...(نکاتی در خصوص برخی تار و پود قالیبافیان)

در این روز و ایام اصلا قصد نگاشتن چنین نوشته‌ای را نداشتم لکن در همین مدت بسیار بسیار اندکی که از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم و پیروزی آقای پزشکیان گذشته است برخی از اطرافیان و حامیان آقای قالیباف مطالبی را گفتند و مواضعی اتخاذ کردند که به ناچار و مِن باب صیانت از ساحت حقیقت و مقام عدالت نکاتی را به رشتۀ تحریر درمی‌آورم تا لااقل سیاهه‌ای بماند که به قدر بضاعت مانع از تحریف حقیقت و تضییع عدالت باشد.

صیانت از بصیر...

رسالت نیروهای فکری تحلیل و بررسی پدیده‌ها در مقام نظر و تمییز درست از غلط و حفاظت از مقام حقیقت و حدود عدالت است.

آنها نیروی‌های عملیاتی میدانی نیستند که در مقام عمل و ناظر به حفظ مصالح اجتماعی با دیگری‌های خود، تعامل تاکتیکی بکنند.

امثال دکتر مهدی جمشیدی دستاوردهای انقلاب هستند.

تأملی در چالش‌های نقد

نقد حلوا نیست که شیرین باشد بلکه دارو است لذا تلخی و درمان را توأمان دارد برخی با نیت کم کردن تلخی این دارو از خاصیت درمانگری آن می‌کاهند!

ضمنا حرف حق ذاتا شیرین است منتها برای ذائقه‌ای که به باطل میل کرده باشد تلخ می‌باشد لذا مبادا به جای اصلاح ذائقه‌ها حرف حق را تخطئه کنیم.

دستاورد مهم

آراء غربگرایان، قومیت‌گرایان و امثالهم به کنار... نباید از دستاورد مهم و پیام دقیق و گفتمانی دور اول انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم گذشت.

پیام مهمی که اکثریت غالب بدنۀ اجتماعی پای کار انقلاب صادر کردند این بود که؛ به نسخۀ اصلی گفتمان انقلاب معتقدند نه به نسخۀ التقاطی آن!

باشد که عبرت شود!

سال‌ها با محافظه‌کاری و عافیت طلبی ذهن مردم را در معرض هزاران دروغ‌ و شبهه و... فجازی ولنگار رها کردند!

بعد دربه‌در به دنبال افزایش مشارکت و انتخاب شدن اصلح ‌بودند!

حتی محاسبات حکمرانی برخی مسئولین نیز تحت تأثیر همین فجازی ولنگار شکل می‌گرفت و خسارت می‌آفرید!