وقتی که ما عدالت را مطالبه میکنیم به عبارتی خواهان مقابلۀ با ظلم هستیم.
تبیین مفهوم عدل و ظلم و تشخیص مصداق به جای خود لکن در عدالتخواهی یعنی مقابلۀ با ظلم، مقصود مقابلۀ با مفهوم ظلم نیست بلکه مقابله با فاعل ظلم و مصداق آن یعنی فرد یا مجموعۀ ظالم است.
وگرنه جنگیدن با مفاهیم که خطر و هزینۀ خاصی ندارد؛ البته مبارزه با مصادیق ظلم لزوماً جنبۀ سخت ندارد . . .
دنیایی که من در آینۀ افغانستان میبینم دنیایی است که در آن کشته و زخمی شدن بیش از صد نفر انسان بی پناه هیچ ارزشی برای دولتها و رسانهها ندارد!
دنیایی که من در آینۀ افغانستان میبینم دنیایی است که در آن تبعیض بیداد میکند و مباحث حقوق بشری فقط به درد بزک خناس در بزم رسانهها میخورد.
آینهای که بیانگر نفاق شوم سازمانهای بینالمللی است...
پسا ماجرای فوت مهسا امینی همانند فتنههای دیگر خواهد گذشت اما لکۀ ننگش برای منافقین و احمقها خواهند ماند.
فقط ای کاش این بار مسئولین محترم بفهمند که چگونه فضای ولنگار مجازی تبدیل به زمین حاصلخیزی برای رشد فتنهها شده است و از یک اتفاق، بحران درست میکند.
ضمناً این ماجرا فرصت خوبی برای مسئولین است تا برهم زنندگان امنیت روانی جامعه را شناسایی و مجازات کنند.
پای کوبی بعد از مرگ دشمنان در مرام ما نیست اما از به درک واصل شدن یک عفریتۀ جنایتکار قلباً خرسند هستیم.
دوستی و دشمنی ما با دیگران تابع عدل و ظلم است لذا با عدالت پیشگان عالم دوست و با ظلم گستران عالم تا ابد دشمن خواهیم بود، هم قبل از مرگ و هم بعد از مرگ...
مرگ یک ملکۀ بریتانیا در این ایام، آزمون خوبی برای محک سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم مدعیان خواهد بود.
ورود بانوان به ورزشگاه از نظر ما هرچه که باشد، از نظر جریان ضد اسلام و انقلاب فتح سنگری است که هر روز از این سنگر تیرهایی به سمت عفت عمومی جامعه پرتاب خواهد کرد و آن را محملی برای شیطنتها خواهد نمود.
ورود ضعیف و مدیریت نسنجیده این مسئله بدتر از عدم ورود و مسکوت گذاشتن آن است چون در بازی که توسط دشمن طراحی شده است گل هم بزنی حتماً آفساید است.