نقش کلیدی منافقین در جنگ و کشتار مسلمانان
آیا با توقف کشتار جنگ پایان می پذیرد ؟
جواب این سوال بستگی به تعریف ما از جنگ دارد ، اگر جنگ را صرفا کشت و کشتاری که مربوط به بدن و جسم انسان ها است تعریف کنیم شاید جواب مثبت باشد ، اما اینگونه نیست که نیست . . . با توقف کشتار فقط می شود گفت که ظالمین و استکبار فعلا توان ادامه ندارند و یا به منافعی که می خواستند رسیده اند و گرنه کشتار را آنقدر ادامه می دادند که حتی نویسنده ای برای این سطور باقی نمی ماند.
اما ، جنگ ، به ظاهر پایان می پذیرد و بی خردان مثلا روشن فکر جار می کشند که بله جنگ تمام شد و دشمن لطف کرد و دست از کشتار کشید ، و چه زود فراموش می کنند جنایت های جانیان کت و شلوار پوشِ کراواتی را ، هیرو شیما و ناکازاکی را ، ویتنام و افغانستان را و بالاخره عراق و سوریه را . . . و آنچه باقی می ماند ستم دیدگان هستند که زیر خروار ها آوار و خرابیند ، و دشمنان نیز هر زمان که توان مبارزه را از دست می دهند از در مذاکره وارد می شوند تا منافع خود را تامین کنند .
اگر تاریخ را ورق بزنید خواهید دید که بسیاری از کشورهای توسعه نیافته مستعمره کشور های مثلا توسعه یافته بوده اند ، و همین استعمار یکی از عوامل بسیار مهم عقب افتادگی کشور های توسعه نیافته و پیشرفت کشور های توسعه یافته محسوب می شود ، هر چند با گذر زمان شیوه ی غارت و استعمار عوض شد اما خوی مستکبرین و استعمار گران عوض نشد و هر روز با شیوه های مختلف به غارت پرداخته اند .
سوال ؛ از مسلمانان چه می خواهند ؟
این سوال دو جواب دارد که می شود گفت یک معنوی و دیگری مادی است
۱- جواب معنوی: رسیدن ندای مبارک و نورانی اسلام به هر گوشی صاحب گوش را زنده می کند و بر می خیزاند ، مبانی و معارف غنی اسلامی بزرگترین خطر برای مستکبرین است چون آنان نمی توانند بر انساهایی که روح زنده و آزاده دارند حکم رانی کنند فلذا تا میتوانند این صدا را خفه و دست به تحریف مبانی و معارف می زنند تا بقای خود را تضمین نمایند .
۲- جواب مادی: الحمد الله سرزمین های اسلامی از لحاظ جغرافیای سیاسی موقعیت استراتژیکی دارند و سرشار از منابع زیر زمینی و معدنی می باشند و همین ثروت طبیعی است که طمع زیاده خواهان را برانگیخته و هارشان کرده است ، کسانی که حاضرند همه از گرسنگی بمیرند ولی خودشان حتی احساس ضعف نیز نکنند ؛ با اینکه سرزمین های آن ها نیر از نعمت های الهی بی بهره نیست اما زیاده خواهی دنیا پرستان که حد و مرز ندارد .
نکته: از ظالم انتظاری غیر از ظلم نیست اما آن چیزی که خون آدم را به جوش می آورد جهل جاهلان ساده لوح است که هنوز برای مفسدین فی الارض دُم تکان می دهند و آلت دست خائنین پست بی غیرت داخلی می شوند که بغض و عقده نسبت به حق و حقیقت و انسان های آزاده دارند و همین بغض و عقده آنان را کور و کر نموده و برده ی شیاطین کرده است ، خنجر این قماش تا دسته در قلب اسلام و مسلمین فرو رفته وگر نه بیگانگان که جرات تعرض نداشتند ، و تا زمانی که این عامل داخلی وجود داشته باشد انتظاری جز تحمیل جنگ از ناحیه ی مستکبران نباید داشت .
تا جهل از میان جامعه مسلمین ریشه کن نشود آش همین است و کاسه همین