مواضع اخیر مصطفی ملکیان و سروش محلاتی و امثالهم بیش از اینکه متکی بر علم و اندیشه باشد ریشه در عقدهها و مسائل شخصیتی دارد!
اینها بعد از اثبات ناکارآمدی تفکرشان در دولت روحانی و همچنین موفقیتهای جریان انقلابی دچار سرخوردگی شدهاند و نیاز به جلب توجه دارند!
عاشورا ثابت کرد کاری که جریان کفر و شرک نتوانستند با اسلام و اهل بیت و امت رسول الله انجام دهند جریان نفاق و منافقین و التقاط انجام دادند...
افراط خوارجی و تفریط اُموی ضد اسلام است لکن نفاق امویان بود که باعث شد بیش از خوارج به اسلام ضربه بزنند و حتی سوار بر جهل خوارج بشوند...
تشدید اختلافات داخلی صهیونیستها، تحرکات مشکوک برای انتخابات مجلس، پشت پردۀ قرآن سوزی، فساد عجیب برخی بانکها و خیز التقاط..!
یکی از راهبردهای مهندسی افکار عمومی در جنگ روایتها، دفن کردن اخبار مهم و اساسی زیر انبوهی از اخبار زرد و دروغ و شایعات و حاشیهها است!
اسلام ناب یعنی تبشیر و انذار، خوف و رجاء، جاذبه و دافعه، قاطعیت و تساهل، شدّت و رحمت، دفاع و حمله در یک منظومۀ تنیده در هم...
هر کسی فقط بر یک طرف اصرار داشت قطعاً منحرف است لذا همواره مراقب متحجرین خشک مقدس و التقاطیهای فانتزی و صورتی باشید.
فعلاً گفتمان تفریط غالب است، نـه افراط!
نوشته پر اتهام و هتاکانه اخیر آقای حسین قدیانی را چند بار با دقت خوانده و بررسی کردم، حجم اتهامات و توهینها حقیقتاً یاللعجب داشت! اما با توجه به شناختی که از وی و مواضع و اقداماتش در گذشته داشتم مفاد نوشته خیلی برایم