اصل صدور انقلاب اسلامی نرمافزاری است لذا قلوب و عقول آزادگان را مجذوب و منوّر میکند و این قوّت نرمافزاری مزیّت رقابتی ما با تمدن غرب است.
نتیجۀ صدور اندیشه و ارزشهای انقلاب اسلامی میشود امثال زکزاکی، نصرالله، شقاقی، الحوثی و طوفانی که نظام سلطۀ طواغیت را بر باد خواهد داد.
بهترین روشی که موجب گفتمانسازی میشود، اثبات درستی یک ایده و طرح و تبیین فواید آن به وسیلۀ الگوپردازی و نمونهسازی عینی است.
تا قائلین یک اندیشه نتوانند ایده و طرح خود را ولو در یک مقیاس کوچک عملی کنند، نباید انتظار عملی کردن آن توسط دیگران را داشته باشند.
انقلاب اسلامی ایران قبل از اینکه یک انقلابِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باشد یک انقلاب معرفتی است.
امام خمینی کبیر و یاران مجاهد ایشان در روزگاری که آگاهی و اندیشه بشر منحصر در پوزیتیویسم شده بود، بابی از معرفت را به نام وحی الهی گشودند که چراغ راه عقل، سامان بخش تجربه و معیار سنجش شهود بشر شد.
حقیقت و عدالت دو مفهوم ارزشمندی هستند که فارغ از قرائتهای مختلف و یا دلالت بر مصادیق خاص، نفساً در نزد تمام انسانهای آزاده و سالم نه تنها مقبول و محترم بلکه مقدس میباشند آن هم قداستی وجدان فهم و فطرت پذیر...
نگارنده بنای بیان مسئله با نگرش الهیاتی و یا هر نوع ایدئولوژی دیگری را ندارد و صرفاً از منظر وجدان و فطرت به مسئله پرداخته و سخن به بند نوشتار میکشد تا شاید چراغی بیافروزد و فضای تاریک و غبار آلودی را که هر گوشه و لحظهاش حقیقت و عدالت به مسلخ مغالطات و شبهات میروند را به قدر توان روشن کند و موجب جلوگیری از سلاخی حقیقت و عدالت در ظلمات گردد.
امام علی(ع): فاقِدُ البَصَرِ فاسِدُ النَّظَرِ / کسی که بینش و بصیرت ندارد، رأی و نظرش بی ارزش است.
افرادی که دچار ضعف در مبانی معرفتی و بصیرت سیاسی میباشند هرگز نمیتوانند آغازگر و جلودار باشند و همواره پیرو هستند.
ضمناً ضعف اگر شدید باشد پیرو طواغیت خواهند شد!