شورش فرم و گرافیک علیه محتوا و اندیشه

حقیقت و عدالت دو مفهوم ارزشمندی هستند که فارغ از قرائت‌های مختلف و یا دلالت بر مصادیق خاص، نفساً در نزد تمام انسان‌های آزاده و سالم نه تنها مقبول و محترم بلکه مقدس می‌باشند آن هم قداستی وجدان فهم و فطرت پذیر...

نگارنده بنای بیان مسئله با نگرش الهیاتی و یا هر نوع ایدئولوژی دیگری را ندارد و صرفاً از منظر وجدان و فطرت به مسئله پرداخته و سخن به بند نوشتار می‌کشد تا شاید چراغی بیافروزد و فضای تاریک و غبار آلودی را که هر گوشه و لحظه‌اش حقیقت و عدالت به مسلخ مغالطات و شبهات می‌روند را به قدر توان روشن کند و موجب جلوگیری از سلاخی حقیقت و عدالت در ظلمات گردد.

شورش فرم و گرافیک علیه محتوا و اندیشه

ندیده‌ایم اما در تاریخ خوانده‌ایم که قبل از دوران جولان مدرنیته و فراگیری فرهنگ منحط و پریشان بنیان غربی، مقام کلام و سخن‌راندن بسیار محترم‌تر از روزگار اباحه‌گری و انفجار اطلاعات و گسترش ارتباطات بوده تا حدی که هر کسی به این عمومیت و فراگیری به خود اجازه سخن در جمع و مورد خطاب قرار دادن عموم مردم را نمی‌داده مگر اینکه کلامی پخته و دری سفته در دهان می‌داشت که ارزش ابراز و عرضه داشته باشد، اما امروزه به اسم آزادی بیان همه را فارغ از اینکه حقیقت را بگویند و یا عدالت را مطالبه کنند یا خیر صرفاً به اظهار نظرهای هیجانی و فانتزیِ ریشه در اوهامِ به نفع طواغیت تشویق می‌کنند.

اکنون با اوج گرفتن مدرنیته و انفجار اطلاعات و گسترش ارتباطات بستری ایجاد گردیده که همه افراد فارغ از اینکه شایسته باشند یا خیر و یا اصلاً سخنی مفید برای گفتن داشته باشند یا نه... فقط و فقط حرف بزنند و حرف بزنند و حرف بزنند و در خصوص همه چیز و همه کس با صدای بلند اظهار نظر بکنند تا جایی که در هیاهوی این قیل و قال‌های سطحی و کم عمق و عیار و کثریت روایت‌ها دیگر اصلا صدا به صدا نرسد و سخن درست و کلام حق در این هرج و مرج شبه آنارشیستی گم شوند و اصلاً فرصت ابراز منطق و اظهار استدلال و استنباط پیدا نکنند تا از دل این به اصطلاح آزادی بیان پریشان احوال، ثمری به نفع موحدان حاصل نگردد.

فاجعه زمانی به غایت خود می‌رسد که شکل و فرم آن هم به صورت بسیار اغواگرانه و شیادانه‌ای علیه محتوا و کلام خروج کرده و چنان شورشی می‌کنند که شومن‌های اباحه‌گر و اینفلوئنسرهای کاسب کار به مدد گرافیک و تدوین‌ و هزار ترفند در مباحثات و منازعات مختلف تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی علمی بر اندیشمندان و فرهیختگان غلبه می‌کنند و کار را به جایی می‌رسانند که مدل و نوع صدا و رنگ و لعاب تصویر با افکت‌های مختلف در نقش آفرینی و تاثیرگذاری بر افکار عمومی جای برهان و منطق و استدلال را می‌گیرند و حتی چهره کریه المنظر باطل و ظلم و ظالم را نیز بزک و آرایش می‌کنند.

در پایان متذکر می‌شوم که نگارنده بر اهمیت فرم و شکل در ارتباطات و نقش آفرینی آنها در تاثیرگذاری بر مخاطب و افکار عمومی واقف است و التفات لازم بر فواید و ثمرات آن برای تاثیر کلام حق و مطالبه عدالت را دارد اما نباید غافل شویم که فرم و شکل اصالت ندارند و تنها محملی برای انتقال معانی و مفاهیم هستند لذا نباید به قلمرو حقیقت و عدالت تجاوز کرده و تعیین کننده‌ی حق و عدل باشند که اگر چنین گردد که تا حدودی شده است سفسطه گران و سخنوران چرب زبان و یا گرافیست‌ها عرصه را برای ایفای نقش اندیشمندان و فرهیختگان تنگ خواهند کرد؛ که متأسفانه تا حدود قابل توجهی نیز تنگ کرده‌اند.

۰ نظر
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

پیام خود را بنویسید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی