تکه چوبی که شهید یحیی سنوار در حالی که مرگ را به بازی گرفته بود به سمت پهپاد اسرائیلی پرتاب کرد همچون تیری از لنز دوربین عبور نمود و بر قلب ترسوی غرب وحشی نشست! همان غرب بی قهرمانی که به خاطر فقدان قهرمانهای واقعی در تمدن خود همواره در هالیوود و امثالهم دست به خلق قهرمانهای پوشالی مانند سوپرمن، بتمن، اسپایدرمن و غیره بر روی پردۀ سینما میزند تا شاید خلاء بزرگ و عمیق قهرمانی تمدنش را پر کند.
وقتی برخی دچار کالا پنداری دین الهی و مشتری پنداری بندگان شدهاند و همواره طبق امیال مشتری دین را تقلیل میدهند تا بیشتر بفروشند!
ما باید همچون خمینی، طباطبایی، مطهری، خامنهای، بهشتی و مصباح باشیم و در تبیین معارف و اقامۀ احکام الهی از ملامت احدی نهراسیم.
بعضی از متدینین و متأسفانه برخی از حوزویان و طیفی از مسئولین مربوطه سواد، شجاعت و هنر بالا کشیدن مردم را ندارند لذا اسلام را پایین میآورند!
وظیفۀ اصلی ما اسلامی کردن جامعه است نه عرفی کردن اسلام! متأسفانه برخی به جای اینکه مردم را به اسلام جذب کنند به خودشان جذب میکنند!
کوه علم و تقوا هم اگر باشیم بدون شجاعت نه بر آن تقوا اثر اجتماعی جدّی و کلانی مترتب میشود و نه آن علم به فعلیّت و فایدۀ پایداری منجر میگردد!
نظام تعلیم و تربیت ما اعمّ از حـوزه و دانشگاه و غیره در کنار اقداماتی که برای تحصیل و تهذیب انجام میدهند چه برنامهای برای شجاع بار آوردن افراد دارند؟
اوّلین قلمرو شجاعت ورزیدن میدان فکر و اندیشه است...
حقّ و حقیقت اگر با شجاعت و صراحت و صدای رسا بیان نشود و برعکس با ترس و کنایه و صدای خفته بیان گردد مخاطب را در حق بودن سخن به شک و تردید میاندازد!
برخی از مسئولین و انقلابیها و غیره به گونهای و با لحنی از جمهوری اسلامی دفاع میکنند که انگار ریگی به کفش نظام هست! و گویا ما در صدد توجیه و ماله کشی هستیم!
در فضای مِـه آلود فتنه، صراحت، چراغ مِـه شکن است...