گاهی منافقین و ساده انگاران منفعت فرد و گروهی خاص را به عنوان مصلحت مردم و کشور به افکار عمومی قالب میکنند!
اگر به قوانین موجود با قاطعیت عمل کنیم و به لوازم آن ملتزم باشیم در این صورت کمتر کار به مصلحت سنجی میکشد...
مصلحت را چنان از معنا تهی کردهاند که تبدیل به ماله شده است!
همانگونه که اصطلاح گردن کشی را تمرّد، طغیان و یاغیگری معنا کردهاند؛ اصطلاح گردن شکستن نیز به معنای برخورد قاطع است.
لطفاً برای فهم سخن افراد، مقام بیان، سیاق کلام، ارادۀ متکلم، زمان و مکان و مخاطب او را لحاظ کنید تا سوءتفاهم پیش نیاید.
مطالبات متحصنین حجاب و عفاف و دفاع از حریم خانواده، شرعی، قانونی و البته بسیار ساده است اما متأسفانه وقتی همین مطالبات شرعی، قانونی و ساده در چرخۀ محافظهکاری برخی مسئولین و کارنابلدی برخی مراکز میافتد، تبدیل به مسئلۀ لاینحل و گره کوری میشود که بعد از کلی هزینۀ مادی و معنوی نهایتاً به بازتولید اعتراض دیگری منجر میگردد!!!
مسئلهای که در اقدام هتاکانه قدیانی به علامه مصباح مورد غفلت واقع شد، مواجهه تبعیض آمیز مسئولین و نهادهای قانونی است!
توبه شخصی قبول حقّ... اما عدالت اجتماعی و جنبه عمومی جرم چه میشود؟
آیا با همه اینگونه برخورد میشود، یا در اولین فرصت...؟