در دوقطبیها نفسِ شخص، گروه یا مقولۀ قطبیده شده تبدیل به ملاک و معیار تشخیص بد و خوب میشود و شاخصی خارج از خود را برای سنجش نمیپذیرد.
اما در دوگانگیها ملاک و معیار تشخیص بد و خوب شاخصهایی مانند عدل و ظلم هستند که مقولات مختلف بر اساس آنها سنجیده و ارزشداوری میشوند...
ملاک تعیین کننده در دوگانگیها ارزش و ضد ارزشهایی هستند که فارغ از مصادیق، به عنوان شاخصی ثابت معیار سنجش هستند مانند عدل و ظلم.
اما ملاک تعیین کننده در دوقطبیها نفسِ خودِ مصادیق هستند، فارغ از اینکه با شاخص حق و عدل سنجیده شوند یا خیر مانند نژاد، زبان، گروه و...
گام اول در ادارۀ کشور به شیوۀ اسلامی فهم منطق اسلام در توصیف مسائل و پدیدهها میباشد تا تجویزهای اسلامی را درک نموده و به آن ملتزم باشیم.
مهمترین مانع در این مسیر دستگاه معرفتی معیوبی است که در علوم انسانی غیر اسلامی و غربزده، معیار توصیف و تجویز مسئولین قرار گرفته است.
بعضی از متدینین و متأسفانه برخی از حوزویان و طیفی از مسئولین مربوطه سواد، شجاعت و هنر بالا کشیدن مردم را ندارند لذا اسلام را پایین میآورند!
وظیفۀ اصلی ما اسلامی کردن جامعه است نه عرفی کردن اسلام! متأسفانه برخی به جای اینکه مردم را به اسلام جذب کنند به خودشان جذب میکنند!
اسلام و انقلاب ما نه به ریش فلانی بند است و نه به چادر بهمانی که با بر باد رفتنشان خدشهای بر اسلام و انقلابمان وارد شود.
باید همواره توجه داشته باشیم که اعتبار اسلام از ما نیست بلکه اعتبار ما و انقلاب ما هر دو از اسلام است.
لذا فساد و خطای افراد را پای خودشان بنویسید نه پای اسلام و انقلاب.