انسان اگر آماده باشد سختیها او را صیقل داده و تیز و برنده میکنند وگرنه خراشیده و تراشیده و فرسوده خواهد شد...
جامعه نیز چنین است، اگر آماده باشد مانند یمن روز به روز تیز و برنده میشود وگرنه مانند سوریه دچار فرسایش میگردد.
درود خدا بر امثال خمینی کبیر که ما را بیدار و آماده کردند.
اولین معنایی که از شنیدن کلمۀ مقاومت در ذهن ما شکل میگیرد این است که ما به عنوان فرد، گروه، جامعه، ملت و یا امت در مقابل فشار و حملۀ دیگری و دشمنان بیرونی خود ایستادگی و پایداری میکنیم و تن به اراده و خواست او نمیدهیم. البته مقاومت در مقابل امیال نفسانی و شهوات دورنی را نیز میتوان در زمرۀ مصادیق مقاومت درونی برشمرد. این معنا در عین درستی لکن تداعی کنندۀ مفهومی سلبی، منفعل و تدافعی از ایستادگی است. با توجه به این عبارات وقتی سخن از مقاومت به میان میآید برای روشن شدن مسئله باید ابتدا تکلیف پاسخ یا پاسخهای این سه پرسش روشن گردد: مقاومت چه چیزی یا چه کسی و کسانی؟ مقاومت در مقابل چه چیزی یا چه کسی و کسانی؟ و همچنین مقاومت بر روی چه چیزی یا چیزهایی؟
اولاً: ظاهر و فرع ماجرا این است که جبهۀ مقاومت در حدود این یک سال اخیر از جهت مادی و سختافزاری در میدان آسیبهای جدی اعم از شهادت سران و حامیان، تحدید جغرافیایی و خسارات مادی دیده است که بر کسی پوشیده نیست لکن همانطور که اشاره شد این تنها ظاهر و فرع ماجرا است نه همۀ ابعاد ماجرا...
ویرانی غزه و لبنان، شهادت سران حزبالله و حماس و سقوط سوریه عوامل مختلفی دارند که برخی از آنها خارج از ارادۀ ما بوده و هستند
چیزی که مهم است درست فهمیدن و قاطع و به موقع عمل کردن در مورد آن بخشی از عوامل ویژه است که به ما مربوط بوده و هستند
خصوصا حرکت در افقی که ولی امر ترسیم میکنند!
مبادا بلایی که خناسان و صورتیها بر سر جبهۀ انقلاب آوردند با تحلیلهای تخدیری بر سر جبهۀ مقاومت بیاورند!
همانگونه که امام خامنهای عزیز فرمودند؛ شرایط کنونی منطقه برای مـــا و دشمنان شرایط مرگ و زندگی است!
این قماش زندگی را در سازش و تعلل میبینند نه در مقاومت و جهاد!