برخی حاضرند تا صبح محشر مدح اسلام و تمجید مؤمنین را بکنند اما حاضر نیستند در ذمّ کفر و تقبیح منافقین موضعی بگیرند و کاری بکنند!
مؤمنِ مملو از اقسام جاذبه و عاری از هرگونه دافعه نه تنها مأمن و ملجأ نیست بلکه دکان دو نبشی است جهت تحمیق و استثمار عوام الناس!
مقابله و مبارزه با دشمنان خارجی که آشکارا دشمنی میورزند بدون مقابله با منافقین داخلی که پنهانی مشغول دشمنی هستند مبارزۀ ناقصی است!
گاهی منافقین رخنه کرده در جبهۀ اسلام، مؤمنین را صرفاً به مقابله با دشمنان خارجی و تمرکز بر روی آنان تشویق میکنند تا خودشان در امان بمانند!
لذا شمشیر کیّس یک لبهاش سمت جبهۀ خودی است!
برخی تلقی میکنند که مفاهیمی مانند کفر، شرک و نفاق چون در ادبیات دینی برجسته هستند لذا حتماً مصادیق آنها نیز صرفاً در قلمرو مباحث و مسائل دینی است.
در ماجرای جام جهانی به وضوح دیدیم که برخی حتی نسبت به ارزشها و دستاوردهای ملی و میهنی خود نیز کافرند و ادعایشان در وطن پرستی نیز منافقانه است.
دینداری به کنار، آزادگی پیشکش، لااقل آدم باشید!
روی فرشی که تارش اصولطلبی و پودش اصلاحگرایی است نماز نخوانید و به قالیبافش هم اقتدا نکنید! و تا حقیقت تحریف و اقامۀ عدالت قضا نشده فوراً چفیهای را سجاده و به سیدعلی اقتدا کنید.
گویا برخی بنا دارند که با رفع فیلتر از شیپورهای جنگی دشمن به مواضع مشتری پسند خود ضریب بدهند تا شاید با فروش کپک جو به مردم خودشان گندم ری بخرند!
حادثۀ تروریستی شاهچراغ شیراز محک خوبی بود برای سنجش عیار عقل و شعور، و شرف و انصاف همۀ ما اعمّ از خواص، مسئولین، نخبگان و اقشار مختلف مردم.
مردودین و رفوزه شدگان این عیار سنجی مهم، همان کم خردانِ بی مقداری بودند که در ماجرای فوت یک دختر مویه کنان گریبان چاک کردند اما در حادثۀ تروریستی شاهچراغ شیراز آنگونه که باید ظاهر نشدند!!!