کسانی که مدعی انقلابیگری و ولایتمداری هستند اما ضدانقلاب، کارگزارانیها، اصلاح طلبان و اعتدالیها با او ضدیت خاصی ندارند محل تأمل هستند!
به قول معروف: «تعرف الاشیاء بأضدادها» گاهی اوقات افراد با دشمنان و ضدهایشان بهتر شناخته میشوند تا با ادعاهایی که خودشان مطرح میکنند.
داشتیم عربستانزدگی ناانقلابیهای غربزده را تقبیح و تبیین میکردیم که عقده گشایی وسط بازان التقاطی باز آب را گل آلود کرد!
نترسید و نترسانید!
با وجود چندین مرکز عملیات ویژهٔ آل سعود علیه منافع ایران و اسلام، موضع شخصیتی غیر رسمی ما را بدهکار عربستان نمیکند.
خدا نگذرد از کسانی که چون نتوانستند قدشان را بلند بکنند، شاخصهای انقلاب را کوتاه کردند تا خودشان انقلابی جلوه نمایند!
همراه و همهدف شدن وسط بازان التقاطی با ناانقلابیهای غربگرا ناشی از استحاله میباشد یا اینکه نقاب تظاهر را افکندهاند!؟
اندر حکایت تار و پود یک قالی...!
مردم عادی که بماند! بزم لیبرالیسم عزم بسیاری از نخبگان و مسئولین و حتی برخی خواص را نیز بلعیده است!
اگر صاحبان قلب صادق و عقل سالم و عزم راسخ همدل و هماندیش و همافزا نشوند محکوم به عزلت هستند!
ضدانقلاب جریتر و وسط بازان التقاطی به تقابل و انحطاط مایل شدهاند!
تفاوت شکستگی با پوسیدگی در این است که شکستگی به لحاظ زمانی، وقتش و به لحاظ مکانی، محلش مشخص است.
اما در پوسیدگی شاکلۀ کلی پابرجا است لذا کسی در صدد ترمیم برنمیآید تا وقتی که آن شیء به یکباره در خود فرو میریزد!
بخشی از قسمت کارگزارانی نظام شدیدا پوسیده است!