تدبیر ولایت و وظایف ما...

وقتی رهبری عزیز در برخی مسائل اجازهٔ انجام کاری را به مسئولین می‌دهند لزوما به این معنا نیست که قلبا راضی و مؤید انجام آن کار نیز هستند!

گاهی ایشان به برخی مسئولین که استدلال‌ها و اسناد مبنی بر غلط بودن کاری را نمی‌فهمند اجازه می‌دهند که تجربه کنند و بفهمند و تکرار نکنند.

لکن مشکل برخی از مسئولین، صرفا همیشه ندانستن و نفهمیدن امور و مسیرها نیست بلکه نتوانستن و حتی نخواستن و نپذیرفتن هم در کـار است!

در این حالت وظیفۀ مسئولین و مردمی که می‌فهمند و می‌خواهند که امور سامان یابد، حمایت از رهبری و تبیین و... جهت جلوگیری از ایجاد خسارت است.

تبیین یـا توجیه؟

متأسفانه ما در تحولات مختلف بیش از اینکه شاهد «تبیین پیشینی فعالانه» باشیم دچار «توجیه پسینی منفعلانه» شده‌ایم! که فرصت سوز است.

ظاهرا اولی هزینه و مؤونه می‌طلبد ولی دومی اینگونه نیست اما در اصل وقتی رویکرد دوم بر رویکرد اول غلبه کند موجب بازتولید خسارت می‌شود!

چــرا عـبـرت نمی‌گیرند؟ جزئیات فریبتان ندهد!

تحمیل و مصلحت
وقتی که ماجرای حکمیت و صلح با معاویه به خاطر خیانت و ضعف برخی خواصِ جبهۀ حق به امامین معصوم علیهما السلام تحمیل می‌شود بدانیم که به طریق اولی امکان تحمیل مسائلی خلاف نظر ولی مسلمین و مصالح اولیۀ اسلامی بر ولی فقیه نیز منتفی نیست! صد البته که پذیرش حکمیت و صلح و امثالهم از جانب امامین معصوم علیهما السلام هرگز و ابداً به معنای ضعف و کوتاهی آنان نیست و لعنت بر کسانی که چنین تصور و القاء بکنند! و همچنین ننگ بر کسانی که خیانت و کارشکنی و ضعف برخی خواص جبهۀ حق را تبیین نمی‌کنند و در موسم مقابله آنقدر به نظاره می‌نشینند تا ولی امر مسلمین به جای اخذ پیش‌دستانۀ جانب حقیقت و اقامۀ مُـرّ عدالت، در شرایط بد و بدتری که خروجی فعالیت کفار و منافقین و انفعال برخی خواص و مؤمنین است ناگزیر به أخذ پس‌دستانۀ طرف مصلحت شده و به جای جلب منافع بهتر، درگیر جلوگیری از خسارات بیشتر گردد.

بــه وقــت جـهـاد

در ماجرای غزه مشکل قبلا این بود که افکار عمومی جهان به خاطر عدم تبیین حقایق آمادۀ پذیرش اقدام علیه اسرائیل نبود اما الان اینگونه نیست!

لعنت خدا بر باعث و بانیان و حامیان قدرت گرفتن جریان‌های ناانقلابی در کشورهای اسلامی که با دولت مرعوب و فشل مانع اقدام ملت‌ها شده‌اند.

ضرورتی فوری..!

بازسازی جبهۀ انقلاب ضرورتی فوری است که ابدا تعارف و غفلت بردار نیست و اگر سریعا اقدامی جدی، قاطع و سنجیده صورت نگیرد بسترساز تسریع دومینو و شدت خسارات ناانقلابی‌های غربزده و وسط بازان التقاطی شده و همۀ اینها با عملیات روانی در افکار عمومی به پای اسلام، انقلاب و نظام نوشته خواهد شد...

رهبری به خاطر جایگاه ویژه و اقتضائاتی که دارد نمی‌شود که در همۀ مسائل و فرآیند تحولات مختلف ورود مستقیم نماید لذا این رسالت متوجه علمای انقلابی است که یک پله پایین‌تر از ولی فقیه و پدرانه، خواص، نخبگان و فعالان انقلابی را گرد هم آورده، تشکیلات و شبکۀ جبهۀ انقلاب را سامان بدهند.