ما در مسئلۀ تکلیف گرایی یا نتیجه گرایی با یک دوگانه نمایی کاذب مواجهه هستیم! چون حقیقتاً عمل به تکلیف همواره متضمن نتیجۀ درست است...
دوگانه صحیح فی مابین نتیجۀ اُخروی و نتیجۀ دنیوی در جریان است که آن هم با توجه به اصالت نتیجۀ اُخروی، تکلیف گرایی متضمن آن خواهد بود...
ناگفته نماند که؛ توجه به نتیجۀ دنیوی در تکلیف گرایی به شدّت مورد تأکید هست لکن در تعارضش با نتیجۀ اُخروی است که ساقط شده و کنار میرود...
دفع افسد به فاسد هم یک تکلیف است لکن تکلیف ثانویه نه تکلیف اولیه! لذا تکلیف اولیه دفع فاسد و افسد با اصلح است! که هرگز نباید رقیق شود...
اکثریت غالب سلبریتیهای غربگرا برای منافع شخصیشان هر چیزی را تبلیغ میکنند اما برای مشارکت سیاسی و اصل انتخابات کاری نمیکنند!
نه اینکه نخواهند نه! بلکه مشرب اینها این است که؛ دیگی که برای ما نجوشد... ایران هم که تضعیف شد و به خطر افتاد فدای سر تابعیت دوم!
حال و روز امروز جبهۀ پایداری حاصل خرده ناپایداریهایی است که ریشه دواند و چنان بر جمع غلبه کرد که اخیار دیروز مایۀ عبرت امروز شدند!
وقتی روابط بر ضوابط بچربد و حلقۀ مریدان جای تشکیلات عقیدتی را بگیرد مطلوبات تحقیقی به مسلخ مقدورات تحمیلی کشانده میشوند!
او خـود نرفته که خـود باز آید بلکه اکثریت غالب گذشتگان ما ضمن جفای بر اجداد او، خـود او را نیز از میان مردم راندند...
لذا او را باید بیاوریم و با عبرت گرفتن از گذشتگان و پیامدهای عالم سوز یاری نکردن ولـی خـدا، زمینه ساز ظهور باشیم...