فروکاست وطن از کالبد مسکن و مأمن ارواح شریف به تن و تنانگی و ماده و جسمانیت تا جایی پیش میرود که افتخار به کوه و دشت و دمن و خلیج و خاک رنگ اصالت میگیرد... و افتخار به روحانیت انسانهای غیور و شریف با حربۀ ایدئولوژیک بودن کمرنگ میشود!
معنویت از معنا میجوشد نـه از مـاده.
شرافت هر مکانی به انسانهای ساکن آن است و شرافت هر انسانی به تقوا یعنی اهل حق و عدالت بودن است.
ایران شریف است چون ملتی شریف دارد و ملت ایران شریف هستند چون اهل تقوا یعنی حق و عدالت هستند.
حد اعلای حقیقت و عدالت در اسلام ناب محمدی است که مولد حماسۀ عاشورا میباشد...
یکی از عوامل مهم و مؤثر در تعیین نوع کنشگری افراد در جامعه حتی در یک ماجرای واحد، جایگاه افراد است.
در ماجرایی مانند غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه، ما دو معصوم داریم لکن با دو روش کنشگری متفاوت!
تفاوت وظیفه به معنای تفاوت هدف نیست! بلکه به خاطر تفاوت جایگاه افراد و اقتضائات آن است.
در اصل و افق کنشگری باید تابع ولی باشیم، لکن این بدان معنا نیست که وظیفهٔ ما دقیقا مانند ولی میباشد.
مثلا وقتی فرمانده میگوید:«حمله» سرباز باید حمله را انجام داده و اقامه کند نه اینکه سرباز نیز بگوید:«حمله»!
مسئلۀ مهم این است که برآیند کنشهای مختلف علیرغم تفاوتهای روشی در یک افق واحد باشد...
این سوال مانند این است که از شما بپرسند؛ مهندس هستید یا تهرانی؟ مگر مهندس بودن با تهرانی بودن تعارض دارد که بـا "یـا" سوال میکنند؟
اسلام یک دین الهی و آسمانی و ایران یک کشور و جغرافیای زمینی است و این دو سنخشان با هم تفاوت دارد لذا نمیتوانیم یا این یا آن بکنیم...
آن کسانی هم که میخواهند ایرانیت را به عنوان یک مکتب فکری در مقابل دین اسلام برجسته کنند بدانند که تمام مفاخر ایران مسلمان بودهاند.
پس سعی نکنند که تحت عنوان ملیت ایرانی بر اسلامیت مردم بتازند که این کار بیشتر موجب رسوایی و افشاگر بلاهت و مزدوری آنان خواهد بود.
سی سال است کشور در حلقوم تجدد لیبرالی در حال بلعیده شدن است! لکن برخی ساده دلهای ساده ذهن همچنان نگران تحجر میباشند! میدانید چـرا؟
چون رسانههای همین جریان تجدد لیبرالی خطر تحجر را برجسته میکنند! البته نه تحجر واقعی که ما هم ضد آن هستیم بلکه انقلابیگری را تحجر جلوه میدهند!