هر چیزی در عالم مشخصه های خاص خود را دارد که آن را از غیر خود متمایز می کند ، و این شاخصه ها از صفات ذاتی آن می باشند و نمی توان آن چیزها را بدون این ویژگی ها و اوصاف تصور کرد، مانند گرما برای آتش و روشنایی برای نور، فهم این دو مثال مشکل نیست و بسیار راحت می باشد ، اما مسائلی هستند که نیاز به دقت و تبیین بیشتری دارند مانند جریان های فکری اعم از مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که غالبا دو منشا برای انحراف آن ها وجود دارد.
یکی از عوامل شایع اختلاف نظر
اختلاف نظر در حمایت و یا طرفداری از جریان حق و باطل مساوی است با کفر و توحید ، چون سرچشمه حق خداوند متعال است و کافر کسی است که منکر حق و در جریان باطل می باشد ، البته لازم به ذکر است که رابطه ی منطقی میان حق و باطل تناقض می باشد یعنی بیشتر از دو حالت نمی شود برای آن متصور بود و حالت سومی ندارد به بیان دیگر یک شخص و یا چیزی نمی تواند هم باطل باشد هم حق و یا اینکه هیچ یک از این دو نباشد ، اگر باطل باشد دیگر حق نیست و اگر حق باشد دیگر باطل نیست و اعتدال و میانه روی دراینجا امکان پذیر نیست همانند رابطه ی میان اعداد در زوج و فرد بودن ، یک عدد یا زوج است یا فرد و نمی تواند هر دو باشد و یا اینکه هیچ یک از این ها نباشد و حالت سومی نیز برای آن نمی توان متصور شد و از علم به زوج بودن یک عدد علم به فرد نبودن آن و از علم به فرد بودن یک عدد علم به زوج نبودن آن حاصل می گردد ، صفر به تنهایی عدد محسوب نمی شود و تنها علامتی دال بر عدم عدد می باشد .
اعتدال یا نفاق! مسئله این است؟
♦️ حرکت میان حق باطل اعتدال نیست نفاق است.
⚠️ با توجه به اینکه رابطه منطقی فیمابین حق و باطل تناقض است، لذا در تقسیم بندی جبههای افراد و جریانها بیش از دو حالت متصور نمیباشد و حالت سومی اساسا متصور نیست چه رسد به اینکه ما در تصدیق بحث کنیم.