تبعیت بخشی از مردم جهان از شهوات را به عنوان قدرت جبهۀ باطل حساب نکنیم...
عدم تبعیت بخشی از مردم جهان از عقل را به عنوان ضعف جبهۀ حق حساب نکنیم...
سختی صعود و راحتی سقوط را نیز دلیل بر نادرستی اولی و درستی دومی تحلیل نکنیم...
خلاصه اینکه؛ اهل حقیقت و عدالت بودن لیاقت میخواهد...
اولین معنایی که از شنیدن کلمۀ مقاومت در ذهن ما شکل میگیرد این است که ما به عنوان فرد، گروه، جامعه، ملت و یا امت در مقابل فشار و حملۀ دیگری و دشمنان بیرونی خود ایستادگی و پایداری میکنیم و تن به اراده و خواست او نمیدهیم. البته مقاومت در مقابل امیال نفسانی و شهوات دورنی را نیز میتوان در زمرۀ مصادیق مقاومت درونی برشمرد. این معنا در عین درستی لکن تداعی کنندۀ مفهومی سلبی، منفعل و تدافعی از ایستادگی است. با توجه به این عبارات وقتی سخن از مقاومت به میان میآید برای روشن شدن مسئله باید ابتدا تکلیف پاسخ یا پاسخهای این سه پرسش روشن گردد: مقاومت چه چیزی یا چه کسی و کسانی؟ مقاومت در مقابل چه چیزی یا چه کسی و کسانی؟ و همچنین مقاومت بر روی چه چیزی یا چیزهایی؟
اولاً: ظاهر و فرع ماجرا این است که جبهۀ مقاومت در حدود این یک سال اخیر از جهت مادی و سختافزاری در میدان آسیبهای جدی اعم از شهادت سران و حامیان، تحدید جغرافیایی و خسارات مادی دیده است که بر کسی پوشیده نیست لکن همانطور که اشاره شد این تنها ظاهر و فرع ماجرا است نه همۀ ابعاد ماجرا...
پارتنر، دیت، شوگرمامی، اکس، شوگرددی، رل، کراش و... کاغذ کادوهایی واژهای هستند که بر روی معانی فسادانگیز و فحشاخیز کشیده شدهاند.
آری نبرد با حق و عدل و پاکی از جنگ شناختی و تحریف و استحالۀ واژهها و معانی آغاز و با به مسلخ بردن ارزشها و رقم زدن شقاوتها اوج میگیرد.
انقلابی کسی است که وضعیت موجود را در حوزههای مختلف به وضعیت مطلوب مد نظر خداوند متعال یعنی آنچه در اسلام آمده است منقلب کند.
لذا التفات نظری به معارف و احکام اسلامی نقش ویژهای در تنظیم رویکرد انقلابیگری ما دارد، وگرنه سرعت بیشتر موجب انحراف سریعتر میشود.