۶۶۳ مطلب با موضوع «موضوعات :: سیاست» ثبت شده است

دوگانه تاریخی خائن و جاهل و خسارت‌های جبران ناپذیر

آسیب هایی که اسلام و مسلمین از درون خورده اند همواره مخرب تر و ویرانگر تر از عوامل مخرب خارجی بوده است گرچه بستر ساز غالب آسیب ها و حملات خارجی همین چراغ سبز ها و یا نقطه ضعف های داخلی بوده است، و این خطر بسیار بزرگی است که می تواند دامن گیر هر مکتب و امتی بشود، چون غالب افراد جامعه حساسیتی را که نسبت به دشمنان خارجی دارند نسبت به دشمنان داخلی ندارند و همین امر زمینه ساز خسارت های غیر قابل جبرانی می شود.

نبرد مدرن؛ بیوتروریست و نسل کشی بیولوژیکی

چند وقت اخیر بسیاری از رسانه‌ها مباحثی اعم از خبر و گزارش و تحقیق و تحلیل‌های گوناگون پیرامون موضوعاتی با محوریت ترروهای بیولوژیکی مطرح کرده‌اند که واکنش‌های بسیاری را چه از طرف مسئولین و چه افکار عمومی در بر داشت است. در چند دهۀ اخیر افراد بسیاری هدف ترور بیولوژیکی و یا نسل کشی بیولوژکی قرار گرفته‌اند که بنده در این بحث قصد پرداختن به صحت و کذب این موارد را ندارم  فلذا بیشتر بر روی جنبۀ تحلیلی بحث متمرکز می‌شوم.

نظام سلطه و تئوریزه کردن ظلم پذیری

نهاد های بین المللی و در راس آنها سازمان ملل چنان تحت نفوذ و سیطره ی نظام سلطه و مستکبرین هستند که رژیم کودک کش صهیونیستی را به عنوان رئیس کمیته ضد ترو ریست و عقب افتاده های نانجیب سعودی را به عنوان رئیس کمیته ی حقوق بشر انتخاب می کنند.

کار و دغدغه ظالم ظلم و چپاول دیگران است و اگر غیر از این باشد جای تعجب دارد، مصیبتی که دامن گیر عموم مردم جهان شده است این است که اینها را به رسمیت شناخته و تن به خواسته ها و سیاست های استعمار گرانه آنان می دهند.

سازش با مستکبر، استحاله منافع مادی و معنوی

فارغ از تمام گرایشات سیاسی، مذهبی و غیره… در یک تقسیم بندی کلی میدان جنگ و نبرد به دو طرف حق و باطل و یا به عبارتی دیگر خیر و شر تقسیم می شود.
سوال: جنگ و نبرد چیست؟
آیا کسی می تواند ادعا کند که خیر و شر، حق و باطل و یا کفر و اسلام به سر منزل آشتی و همزیستی رسیده اند؟
اما پاسخ سوال اول؛ در یک تعریف عامیانه و کلی جنگ و نبرد یعنی نزاع دو طرف بر سر منافع، بله منافع!!!

نکاتی پیرامون رابطه‌ دولت و ملت

مرز بندی میان دولت و ملت زمانی به شکاف تبدیل می شود که دولت با اینکه از دل ملت برخاسته است از مردم فاصله بگیرد و فضا را به سوی ارباب رعیتی سوق بدهد، این بدترین و مبتلا به ترین خُلقی است که بدنه دولت ها را بیمار می کند. جالب این است که این شکاف معمولا از سوی دولت عمیق تر می شود که سر انجام آن سرنگونی است زیرا هیچ ملتی علاقه به سلطه استعماری ندارد اما گاهی بی ظرفیتی های مسوولین و جو گیری های آنان اوضاع را نا مطلوب می کند.