از ابتدای انقلاب عزتمند اسلامی ایران همواره منافقین داخلی چنان خنجر زهر آگینی بر پیکره نظام فرو کرده اند که اگر جای زخمش خوب شده باشد اثرات زهرش باقی است، تا کی باید ملت ایران هزینه ی جهل و خیانت عده ای منورالفکر خود باخته را بدهد، همان کسانی که سنگ بنای مانور تجمل را در این کشور گذاشتند و جام زهر به امام نوشاندند و استخوان در گلوی ولی خدا شده اند.
معنای لغوی انقلاب: دگرگون شدن ، زیر و رو شدن ، برگشتن از حالی به حالی و تغییر و تحول است .
معنای اصطلاحی انقلاب: تلاش عده ای برای واژگون کردن حکومت و ایجاد حکومتی نو به منظور تغییرات اساسی و بنیادین در تمام نهادها ، مناسبات ساختار سیاسی ، اجتماعی و جایگزینی سازمان نوین و مطلوب در چهارچوب اهداف و آرمانهای خاص .
از ابتدای انقلاب اسلامی ایران دو نگرش و طرز تفکر در مورد انقلاب و تشکیل حکومت مطرح بوده است که در ادامه عرض خواهم کرد .
یک هدف و دو روش!؟ یا به عبارتی دیگر دو راه و یک مقصد؟!
نقطه ی اشتراک سران آمریکایی با یکدیگر در سیاست بین الملل و کلان جهانی، استثمار دوست و دشمن و اگر نشد نابود کردن آنان به طور کامل است، و برای رسیدن به این هدف قائل به دو روش سخت و نرم هستند که در ادامه عرض خواهیم کرد، بهترین نقطه اتکا برای مستدل بودن این حرف نیز تاریخ آمریکا در عرصه ی روابط بین الملل می باشد، و این نگرش طاغوتی ریشه در مبانی ظالمانه و غیر انسانی آنان دارد که خود را ارباب جهان و مابقی بشریت را نوکران خود می پندارند و با اینکه چندان پیشینه ای در اصل پیدایش تمدنی ندارند در همه ی زمینه ها خود را نسبت به تمام بشریت افضل و برتر می شمارند.
انسان در سیر رشد فیزیکی خود بعد از پشت سر گذاشتن خرد سالی و وارد شدن به دوران کودکی پا به عرصه ی رشد شخصیتی و شکل گرفتن ابعاد هویتی خود می گذارد، (می دانیم که اتفاق های قبل از این دوره نیز بر شکل گرفتن شخصیت افراد موثر است اما قصد ما پرداختن به دورۀ اکتسابی خود فرد است) در ابتدای امر کودکان بنابر فطرت کمال طلب خود سعی در رشد و متعالی شدن دارند، گر چه شاید خیلی برنامه ریزی شده و برخواسته از اراده و تدبیر نباشد اما بسیار تشنه و جویای حقیقت هستند.
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ که هر روزه لایه های پنهان آن برای افکار عمومی روشن تر می شود همگی مؤید بصیرت و عملکرد صحیح جریان حزب اللهی و انقلابی آن زمان به رهبری آیت الله کاشانی و جان فشانی های فدائیان اسلام با محوریت شهید نواب صفوی است، و در مقابل مهر تاییدی است بر ساده انگاری دکتر مصدق، یا بهتر است بگوییم خیانت دکتر مصدق … خطای نابخشودنی دکتر مصدق پشت کردن به جریان حزب الهی و انقلابی مردم آن زمان و روی آوردن و دلخوش کردن به حمایت های آمریکا بود.