مصیبت موفقیت‌های پوشالی با هزینه‌های رانتی

وقتی از موفقیت یک فرد یا مجموعه‌ای سخن به میان می‌آید، نمونه‌هایی برشمرده می‌شوند و مورد تحسین عام و خاص نیز قرار می‌گیرند اما غالباً چند چیز مورد غفلت قرار می‌گیرد که اگر این چند چیز را در ارزیابی‌ها برای تعیین و انتخاب افراد و

مصیبت موفقیت‌های پوشالی با هزینه‌های رانتی

مجموعه‌های موفق لحاظ بکنیم قطعاً اکثر نتیجه‌ها تغییر خواهند کرد! این چند چیز عبارتند از نیرو، منابع، زمان، شرایط و امتیازات که اگر بخواهیم این چند چیز را تحت یک عنوان کلی بیاوریم از عنوان هزینه استفاده می‌کنیم. قاعده عقلی این است که برای ارزیابی دقیق افراد و مجموعه‌ها باید موفقیت آنها را با هزینه‌ای که برای آن شده و کرده‌اند بسنجیم و ارزیابی کنیم تا به اصطلاح ببینیم که فایده این موفقیت چه تناسبی با هزینه‌های آن دارد، تا آن وقت بتوانیم قضاوت صحیح‌تری در تعیین و انتخاب افراد و مجموعه‌های موفق داشته باشیم. چه بسیار کارهایی که به عنوان یک موفقیت بزرگ برشمرده می‌شوند اما وقتی به بررسی و حساب کتاب هزینه‌هایی که برای این کار و به اصطلاح موفقیت بزرگ شده است می‌پردازیم با یک خسارت محض مواجه می‌شویم!

هر فرد و یا مجموعه‌ای که بتواند با کمترین هزینه بیشترین فایده را حاصل کند این فرد و مجموعه را می‌توان موفق نامید. مثلاً دو فرد در یک امتحان نمره 18 گرفته‌اند اولی با زمان مطالعه یک ماهه، کتاب کمک آموزشی، معلم خصوصی، شرایط امن و بدون مشکل کاری و خانوادگی(آسایش ذهنی و روانی) و دومی با زمان مطالعه یک هفته‌ای، بدون کتاب کمک آموزشی و معلم خصوصی با کلی مشکلات کاری و خانوادگی(اشتغال ذهنی و فشار روانی). حال پرسش این است که آیا این دو نمره 18 برابر هستند؟ یا اگر دومی نمره 15 می‌گرفت می‌توان حکم کرد که ارزش آن 18 از این 15 بیشتر است؟ برای رسیدن به نتیجه دقیق‌تر قطعاً باید ارزیابی دقیق‌تری از فرآیند تعیین ملاک‌ها، شاخص‌ها و معیارهای موفقیت‌ داشته باشیم وگرنه نتایج ما غیر دقیق خواهند بود و با دست خود بی کفایتان را جای شایستگان خواهیم نشاند. بعضاً شاهد این هستیم که برخی هزینه‌های تبلیغاتی چند صد میلیونی انجام می‌دهند که بگویند ما ساده زیست هستیم! و یا برای نشان دادن علاقه به اسلام، انقلاب و تبلیغ و ترویج آرمانها با اسراف و ریخت و پاش‌های شدیدی مواجه می‌شویم!

بگذارید کمی صریح‌تر و ناظر بر واقعیت‌های جاری در جامعه جلو برویم، در این بحث جریان غربگرا و غیر مدعی در حزب اللهی بودن و انقلابیگری را اساساً کنار می‌گذاریم چون اشکال ما به آنها مبنایی و ریشه‌ای است لذا این نوشته در مقام پرداختن به آنها نیست. اما امروزه متأسفانه شاهد ظهور برخی افراد و مجموعه‌های به ظاهر موفق هستیم که ادعای حزب اللهی بودن و انقلابیگری دارند لکن برای موفقیت‌های ظاهری خود هزینه‌های بسیار بالایی می‌کنند که نه توجیه عقلی و شرعی دارد و نه حتی توجیه مدیریتی لیبرالی! منظور از هزینه اعم از نیرو، منابع مالی نقدی و غیر نقدی، رانت و امتیازهای بسیار می‌باشد. برخی مسئولین و افراد و خصوصاً رسانه‌ها نیز در بوق و کرنا می‌کنند که فلان شخص و مجموعه خیلی موفق است! اما کسی از هزینه‌ها نمی‌پرسد!؟ و سوالی نمی‌شود که این به اصطلاح موفقیت چقدر آب خورده است؟ به عبارتی با چه مقدار نیرو، زمان، منابع، امتیازات و در چه شرایطی این مثلاً موفقیت حاصل شده است. آیا مجموع این هزینه‌ها در اختیار سایرین نیز قرار داشته است.

مصداقی که بخواهم عرض کنم باید بگویم که؛ مثلاً جوانکی یا مجموعه‌ای به صرف اینکه فرزند و یا مرتبط با فلان مسئول و یا حتی از نزدیکان فلان آیت الله است با حداقل تخصص و اندکی تجربه و البته کلی چرب زبانی و محافظه کاری چنان پله‌های ترقی را طی می‌کند که اگر یک فرد یا گروه معمولی متخصص و با تجربه بخواهد این مسیر را بپیماید باید از هفت خان رستم عبور کند. البته گرچه الحمد الله هنوز هم فضای رشد برای افراد و گروه‌های دارای حریت و استعداد و سلامت مسدود نشده است اما کار و پیشرفت برای آنها با سختی‌های بسیاری همراه است. مسئله غلبه روابط بر ضوابط چنان تبدیل به یک رویه ثابت و کار راه‌انداز و حتی گفتمان شده است که متأسفانه در عرصه مدیریتی شاهد غلبه لابیگران بر صاحبان تخصص و تجربه هستیم. بادمجان‌ دور قاب چین‌ها و فرصت طلبان منافع و پست چنان جانانه مشغول کار هستند که بیم آن می‌رود که دلسوزان واقعی اسلام و انقلاب و مردم برای ادامه حیات مجاهدانه خود یا باید تقیه کنند و یا دست به اقدامات افشاگرانه بزنند که ممکن است آثار نامناسبی بر آنها مترتب گردد.

همانطور که اجمالاً عرض کردیم معمولاً در ارزیابی افراد و مجموعه‌ها برای تعیین و انتخاب موفق‌ترین آنها برآورد هزینه و تناسبِ فایده حاصل شده با هزینه انجام شده مورد غفلت قرار می‌گیرد و همین امر باعث می‌شود تا شایسته سالاری تضعیف شده تا جایی که موفقیت نیز تبدیل به یک کالای قابل خرید و فروش می‌شود و استعداد و پشتکار افراد و مجموعه‌ها تبدیل به مؤلفه‌ای ضعیف در تعیین شایستگان می‌گردد. این پدیده‌ی در حال رشد ضمن اینکه موجب قدرت گرفتن افراد ناشایست می‌شود به شدت باعث سرخوردگی نیروهای سالم و توانمند نیز می‌گردد. البته ناگفته نماند که هنوز هم کم نیستند افراد حزب اللهی و مجموعه‌های انقلابی که با اخلاص و کمترین هزینه‌ها بیشترین فایده‌ها را برای اسلام و نظام و مردم به ارمغان می‌آورند، اما فرهنگ حاکم بر فضای این قشر نخبه‌ی جهادی و حتی افراد و مجموعه‌های آن با تهدیدهای جدی مانند برخی رویه‌های غلط و چاپلوسان محافظه‌کار مواجه هستند همان تهدیدهایی که شهید آوینی‌ها را تخریب و تحریم می‌کردند.

۰ نظر
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

پیام خود را بنویسید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی