جمهوری اسلامی در پایان تاریخ و انسان واپسین
انقلاب اسلامی قبل از اینکه یک انقلاب سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و غیره باشد، اولاً و بالذات یک انقلاب معرفتی است. این انقلاب معرفتی ابتدا با نفی سکولاریسم یعنی نفیِ مکفی دانستن عقل تجربیِ ماتریالیستی برای تکامل و سعادت بشر
و سپس اثبات دین الهی(اسلام) به معنای برنامه همه جانبه تکامل و سعادت دنیوی و اخروی انسان میباشد که بعد از مباحث نظری وارد مرحله عملیاتی شده است.
این انقلاب اسلامی فاعل و مجریانی داشته و دارد که همان جمهور مردم از رهبران پیر و جوان تا زنان و مردان محب و پیرو هستند، مردمی تربیت شده و رشد یافته، آن هم تربیت و رشدی که در یک فرآیند تاریخی بیش از هزار سال به طول انجامیده و فراز و فرودهای بسیار را دیده و چشیده است. تربیتی که حاصل نبوت نبی مکرم اسلام(ص) و امامت ائمه اطهار(ع) و زعامت علمای مجاهد(ره) میباشد.
ثمرات این تربیت تاریخی، علمای مجاهد و اسلام شناس و بصیری مانند امام خمینی کبیر(ره) و مردمی شرافتمند که به واسطه این تربیت تاریخی به همه مبانی و مظاهرِ فریبنده و لذتهای کاذب و زودگذر طواغیت پشت کرده و علی رغم سختیهای دنیوی این برائت عظیم با جهاد کبیر و تولّی امتداد ولایت الله در تمام شئون زندگی به نائبِ امامِ عصر غیبت یعنی ولی فقیه جامع الشرایط اقتدا نمودهاند.
در اینکه خداوند متعال بندگان خود و بشریت را به حال خود رها نکرده شکی نیست لکن در اینکه بسیاری از افراد بشر راه تکامل و سعادت را گم کردهاند یقین داریم. گم گشتگی که ریشه در هوا و هوس و یا ضعف مبانی معرفتی دارد و راه زنی لشکریان طاغوت نیز مزید بر علت شده و انحرافی که با سوءاستفاده از تکنولوژی و دامهای گوناگونی که به تنوع لذائذ دنیوی و گستردگی زمین پهن شده است.
تحولات روزمره جهان در حوزههای مختلف که به واسطه دست و پا زدنهای خدا ناباوران جهت نفی حاکمیت الله و هرگونه معنویت الهی و اثبات و سلطه نفسانیات خود سرعت گرفته به عبارتی بر روشن شدن نتایج عقاید و اعمال باطل آنان سرعت بخشیده و بر شتاب غرق شدن آنان در باتلاق خود ساخته میافزاید و روز به روز به انتهای بن بست سکولاریسم و لیبرالیسم نزدیکترشان میکند.
پایان تاریخ از پیش نوشته شده، لکن آن چیزی نیست که طاغوتیان ادعا کردند و هم اکنون نیز به تماشای زوالش نشستهاند! پایان تاریخ با جاء الحق و زهق الباطل ابلاغ شده و مردمانی از جنس علم و جهاد در کوران طوفانهای شرقی و غربی بذر آن را در قلب خاک سرخ میان خلیج و خزر نهادند و با خون دل تناورش کردند و کنون بیش از چهل سال است که این سرو ستون بیرقشان شده است.
در دوران تاریکی جهل مدرن بیرقی نورانی از اسلام توسط مجاهدین فی سبیل الله برافراشته شد تا جمهور مردم را متوجه و مهیای زمینه سازی ظهور منجی عالم بشریت کرده و تدبیر امور مردم را در این دوران گذار عصر غیبت در قالب حکومتی با مدل جمهوری اسلامی سامان دهد... لذا تحقق ذی المقدمه یعنی دولت کریمه قائم آل محمد متوقف بر اهتمام جدی بر مقدمه آن یعنی تحکیم جمهوری اسلامی است.
و اما پایان کار و انسانهای واپسینی که میراثدار زمین و حکومت بر مردم خواهند بود صالحان هستند، همانهایی که خدایشان در آخرین کتاب آسمانی وعده آن را به آنان داده و چنین فرموده؛ «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ[1] در "زبور" بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایستهام وارث(حکومت) زمین خواهند شد!» حاکمانی که خادمان و هادیانِ بندگان آخرالزمان خواهند بود.
1- قرآن کریم - سوره مبارکه انبیاء - آیه شریفه 105