چرا برخی از مردم دچار خطا و اشتباه ادراکی میشوند؟
چرا بی عفتی و بی حجابی و... در حال گسترش میباشد؟
چرا دروغ و شایعه و شبهه به شدت در حال انتشار است؟
چرا هر اعتراض سادهای تبدیل به یک اغتشاش میگردد؟
چرا اعتماد برخی از مردم به دشمنان ملت جلب میشود؟
مسائل فوق عوامل مختلفی دارند اما در میان همۀ عوامل یک عامل مهم در بین همۀ آنها مشترک است و نقش اول را دارد و آن چیزی نیست جز؛ ولنگاری فضای مجازی...
ای کسانی که قبل از معلوم شدن علّت فوت خانم امینی چشم خود را بستید و دهان به اباطیل و تشویش افکار عمومی گشودید و ژست آزادی و مردم داری گرفتید.
اکنون دیگر دهان خویش را ببندید و چشم خود را باز کنید و خون شهدا و جانباختگان و اشک پدران و مادران آنان را خوب ببینید و بنگرید که چگونه امّت حزب الله با خروش در میدان، دسیسه و فتنه را خاموش خواهد کرد.
پسا ماجرای فوت مهسا امینی همانند فتنههای دیگر خواهد گذشت اما لکۀ ننگش برای منافقین و احمقها خواهند ماند.
فقط ای کاش این بار مسئولین محترم بفهمند که چگونه فضای ولنگار مجازی تبدیل به زمین حاصلخیزی برای رشد فتنهها شده است و از یک اتفاق، بحران درست میکند.
ضمناً این ماجرا فرصت خوبی برای مسئولین است تا برهم زنندگان امنیت روانی جامعه را شناسایی و مجازات کنند.
ایران مجازی؛ در حال پسرفت، ذلیل و منزوی، دچار فساد سیستمی، عدم آزادی بیان، دچار استبداد و استعمار، واداده و متفرق، درگیر فقر مطلق و در حال فروپاشی است.
ایران حقیقی؛ در حال پیشرفت، عزیز و مقتدر، فقدان فساد سیستمی، آزادی بیان مفرط، دارای آزادی و استقلال، مقاوم و منسجم، دارای رفاه نسبی و در حال ساماندهی است.
آقایان! ولنگاری فضای مجازی یعنی آشوب در فضای حقیقی
تفاوت “الزام” و “اجبار” در این است که الزام، دارای یک خاستگاه فلسفی، پشتوانۀ منطقی و فرآیند قانونی است، اما اجبار لزوماً اینگونه نیست لذا حجاب الزامیست نه اجباری.
سخن گفتن با ادبیات مهندسی شدۀ دشمن یعنی پذیرش مفروضاتِ غلط و منفی او، لذا بهتر است به جای عبارتِ “حجاب اجباری” از عبارت “حجاب الزامی” استفاده کنیم.