(تبیین باید صریح و روشنگر و ناظر بر واقعیات خارجی باشد نه کلیات ابوالبقاء)
برخی دغدغهمندان و دلسوزان تأکید میکنند که در جهاد تبیین و روشنگری بحث را بر سر اشخاص نبریم؛ این حرف اگر به معنای شخصی و جناحی نکردن مسائل باشد بسیار درست است اما اگر به این معنا باشد که از شخصیت(مجموع عقاید، تفکر، مواضع و عملکرد) افراد سخن (نقد و تمجید و...) نگوییم شدیداً غلط است.
رگ حیات سرطان اصلاحات در افکار عمومی، تزویر و اغواگری است که در بستر ولنگاری رسانهای با خباثت و پول پاشی مدام به ثمر مینشاند.
تا زمانی که حکمرانی رسانهای نداریم این قماش به دنبال القاء خوابهای کثیف خود از طریق رسانه به مردم خواهد بود جهت تعبیر در میدان!
فردی نمیدانست که تعهد و تخصص ندارد لذا در شرایطی حساس نامزد مسئولیت سنگینی در حد ریاست جمهوری کشوری ویژه شد!
افرادی نیز بخاطر حسی که ناشی از جنگ نرم دشمنانشان بود حاضر شدند هر فردی غیر از فرد نزدیک به نظام مستقر را انتخاب کنند!
اکنون آن فرد استخوانی در گلوی نظام و لای زخم مردم شده است!
در یک سال فشلیسم این دولت ثابت شد که دلیل ویژۀ تشویش افکار عمومی و برهم زدن جامعه رسانه است نه مشکلات!
اما الان چون اکثریت غالب آن رسانههای کذایی بهرمند از مواهب دولت وفاق هستند دیگر نیازی به برهم زدن جامعه نیست!
وگرنه دیگی که برای این قماش نجوشد سر سگ در آن میجوشانند!
فرزند یکی از خواص به اتهام فساد مالی توسط دستگاه قضایی بازداشت میشود...
اما برخی رسانهها اندازهای که بازداشت آقازاده را برجسته میکنند اقدام مثبت دستگاه قضایی و حمایت پدر از اجرای قانون را برجسته نمیکنند!
اینجا است که واقعیت، قربانی روایت خبیثانۀ خناسان در ولنگاری فجازی میشود!