جریان ضدانقلاب و غربزده مدتی است با سوار شدن بر موج جریان وسط بازان التقاطی دسیسۀ خطرناکی را شروع کرده است!
این دسیسۀ خطرناک مخالف جلوه دادن رهبری با انقلابیون است! که با تحریف سیره و برجسته کردن گزینشی بیانات میباشد.
ادعای ولایتمداری عدالت گریزان آلودۀ اشرافیت، نشانۀ این دسیسه است!
انقلابیون هستۀ سخت جمهوری اسلامی ایران بوده و هستند که اگر تحریف، تضعیف و تخریب شوند پوستۀ کشور(فرهنگ، امنیت، اقتصاد و...) فرو خواهد ریخت!
ایران اسلامی اگر به سرنوشت افغانستان، عراق، سوریه، ترکیه و کشورهای عربی نوکر استکبار و... تبدیل نشده است به برکت همین هستۀ سخت انقلابی میباشد.
تکیه کردن به ناانقلابیها، غربگرایان و وسط بازان التقاطی تکیه بر باد است! از این افراد و گروهها آبی برای مردم، نظام و کشور گرم نشده و نخواهد شد.
اگر حوصلۀ شنیدن استدلال و یا اعتماد به اعتبار سخن گوینده ندارید حداقل به تجربۀ تاریخی سایر دولتها و ملتهای معاصر منطقه توجه بفرمایید.
عزیزانی که در بزنگاههای روشن شدن حقیقت سریعا با وسط گزینی، استدلال و مستندات ناقدان را با برچسب دوقطبی تخطئه میکنید.
مسئلۀ اصلی اساسا شخص دکتر قالیباف نیست! مسئله خط فکری و مدل سیاستورزی است که این شخصیت آن را نمایندگی میکند...
(قابل توجه دلسوزان انقلاب خصوصاً حامیان دکتر جلیلی و...)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در تعریف عدالت میفرمایند: «العدل وضع کل شیء فی موضعه و إعطاء کل ذی حق حقه» به عبارت ساده یعنی: «هر چیزی را در جا و جایگاه خودش قرار بدهیم و حق هر صاحب حقی به آن داده شود». این تعریف به وضوح بیان میکند که هر چیزی جا و جایگاهی دارد! که نه تنها مختص خودش بلکه آن چیز یا کس نیز مستحق آن جا و جایگاه است! لذا برای اینکه هر چیزی یا کسی را در جا و جایگاه خود قرار بدهیم باید ابتدا جا و جایگاه آنها را خوب بشناسیم وگرنه ممکن است با قرار دادن چیزی یا کسی در غیر جا و جایگاه خودش خسارتی بیافرینیم که به سادگی قابل جبران نباشد! در ادامۀ حدیث نیز تصریح میکنند که هر حقی صاحبی دارد! و باید حقوق به صاحبان آنها داده شود، پس حق صرفاٌ گرفتنی نیست بلکه دادنی هم هست! ضمناً این تعریف از عدالت و گره زدن وجودی آن به حقیقت بیانگر این است که اساس عدالت بر اصل حقیقت بنا میشود و اصولاً بهرۀ وجودی عدالت از ذات حقیقت است لذا اقامۀ عدالت بدون آگاهی از حق و تبیین حقیقت ممکن نیست.
شهید سیدحسن نصرالله پیرو امام خمینی کبیر و شاگرد امام خامنهای عزیز بود که معنویت بهجتی و بصیرت مصباحی داشت.
ارادت ویژۀ او به آیتالله بهجت و ارتباط خاصش با علامه مصباح احتجاجی برای جریان سنتی و روشنفکر حـوزه و دانشگاه است.
شهید نصرالله را کلی روایت نکنیم، او یک انقلابی ولایی بود!