شهید مدرس:«اگر من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده میکنم و هر حرف حقی را بی پروا میزنم برای آن است که چیزی ندارم و از کسی هم نمیخواهم اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع را کم نمائید، آزاد میشوید.»
تـا حریت(رهایی از غیر خدا) نباشد، ولایتمداری ممکن نیست!
حکمیت و صلح حسنی و جام زهر و امثالهم همه اجازۀ امام را داشتند، اما نکتۀ مهم این است که آیا امام ابتدا به ساکن و رأسا امر و تجویز کردند؟
چرا برخی جاهلانه و حتی عامدانه إذن رهبری که برای عبرت و رفع بهانه و دفع کارشکنی عشاق مذاکره بود را به عنوان امـر رهبری جلوه میدادند!
ضدانقلاب خارجی و داخلی چنان فضاسازی کرده و هزینۀ التزام به اصول انقلاب اسلامی را بالا بردهاند که اگر غفلت شود وارد فاز نُطُق کِشی میشوند!
مردم تشنۀ مواضع تعیین کنندۀ قبل از وقوع فاجعه هستند! وگرنه مواضع بعد از فاجعه فایدهای حتی برای عبرت گیری هم ندارد چون نمیگذارند!
حدیث و قاعدۀ «انظر الی ما قال و لاتنظر إلی من قال» ناظر بر عالم و مقام حکمتاندوزی است نه عالم و مقام سیاستورزی!
اتفاقا در عالم و مقام سیاستورزی ابدا نباید به ظواهر کلام اکتفا کرد بلکه باید به ارادۀ متکلم توجه کرد و انگیزهها را فهمید.
سیاست! عالم انضمام است نه انتزاع...
نه تنها تجویزات درست در گرو توصیفات دقیق هستند، بلکه مردم تجویزهایی را عمل میکنند که قبلش توصیفات مربوطه را قبول کرده باشند...
وقتی که شعلههای اباطیل و کفریات را با ایسمها، قل قل آب چشمه توصیف کنیم، دیگر نه میشود و نه میتوانیم که مردم را از آنها پرهیز دهیم!