ظلم ستیزی، ساده زیستی و ولایتمداری شاخصهای خوبی برای تنظیم افکار، گفتار و رفتار خویش و همچنین تنظیم روابط بـا دیگران میباشند.
خروجی آن هم میشود یاری مظلومین و مستضعفین، ضدیت با اشرافیت، اسراف و تبذیر و مرزبندی با غیر ولایتمداران و مقابله با دشمنان ولی.
هیئتی که در مورد جنایات اسرائیل و صهیونیسم و قتلگاه غـزه بی تفاوت باشد بداند یا نداند در امتداد تاریخی تقویت جریان ظلم یزیدیان قرار دارد.
در کربوبلا، بیطرفان، بیشرفانند!/تاریخ همان است، حسینی و یزیدی.
هیئتی که عدالتخواه و ظلمستیز تربیت نکند هیئت نیست، کافه است...
با تدبیر امامین انقلاب اسلامی ما از روز قدس به روزگار قدس رسیدهایم! روزگاری که در آن آرمان قدس شریف قسیم النار و الجنۀ عصر شده است.
آرمانی توحیدی که نافی طواغیت و جدا کنندۀ حق از باطل بوده و با عدالت گستری و ظلم ستیزی پاکان را از فاسدان جدا و منافقین را رسوا نموده!
قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ
همهٔ اعمال و امور در پرتو عدالت است که ارزش پیدا میکنند وگرنه کوهی از کار و تلاش کاهی نمیارزد....!
هر کسی به صورت نرم و نظری و یا سخت و عملی در مدار و مسیر عدالت نباشد، قطعاً در ورطهٔ ظلم و ضلالت غلتیده است.
وقتی که ما عدالت را مطالبه میکنیم به عبارتی خواهان مقابلۀ با ظلم هستیم.
تبیین مفهوم عدل و ظلم و تشخیص مصداق به جای خود لکن در عدالتخواهی یعنی مقابلۀ با ظلم، مقصود مقابلۀ با مفهوم ظلم نیست بلکه مقابله با فاعل ظلم و مصداق آن یعنی فرد یا مجموعۀ ظالم است.
وگرنه جنگیدن با مفاهیم که خطر و هزینۀ خاصی ندارد؛ البته مبارزه با مصادیق ظلم لزوماً جنبۀ سخت ندارد . . .