پسا ماجرای فوت مهسا امینی همانند فتنههای دیگر خواهد گذشت اما لکۀ ننگش برای منافقین و احمقها خواهند ماند.
فقط ای کاش این بار مسئولین محترم بفهمند که چگونه فضای ولنگار مجازی تبدیل به زمین حاصلخیزی برای رشد فتنهها شده است و از یک اتفاق، بحران درست میکند.
ضمناً این ماجرا فرصت خوبی برای مسئولین است تا برهم زنندگان امنیت روانی جامعه را شناسایی و مجازات کنند.
اقدام مقتدی صدر مبنی بر کنارهگیری از امور سیاسی بیشتر شبیه یک تاکتیک جهت گریز از پذیرش مسئولیت آشوبهای طرفدارانش و عواقب احتمالی کنارهگیری آیتالله سیدکاظم حائری از مرجعیت است.
اگر فردا روزی مقتدی صدر اعلام کرد که اکنون اسلام و عراق در خطر است و تکلیف شرعی من این است که در امور سیاسی دخالت کنم خیلی تعجب نفرمایید.
ایران مجازی؛ در حال پسرفت، ذلیل و منزوی، دچار فساد سیستمی، عدم آزادی بیان، دچار استبداد و استعمار، واداده و متفرق، درگیر فقر مطلق و در حال فروپاشی است.
ایران حقیقی؛ در حال پیشرفت، عزیز و مقتدر، فقدان فساد سیستمی، آزادی بیان مفرط، دارای آزادی و استقلال، مقاوم و منسجم، دارای رفاه نسبی و در حال ساماندهی است.
آقایان! ولنگاری فضای مجازی یعنی آشوب در فضای حقیقی
به عبارتی ریاکاری یعنی انجام کار برای جلب نظر مردم، نه جلب رضایت خداوند؛ ریاکار روح خودش رشد نمیکند اما حداقل با کار کردن برای مردم فایدهای برای آنان دارد.
مسئول ریاکاری که برای جلب نظر مردمش کار و خدمت میکند بهتر از مسئولی است که نه تنها خدمتی نمیکند بلکه برای جلب نظر دشمنانِ مردمش خیانت هم میکند.
ضمناً ریا یک امر قلبی بوده و تشخیصش راحت نیست...
تفاوت “الزام” و “اجبار” در این است که الزام، دارای یک خاستگاه فلسفی، پشتوانۀ منطقی و فرآیند قانونی است، اما اجبار لزوماً اینگونه نیست لذا حجاب الزامیست نه اجباری.
سخن گفتن با ادبیات مهندسی شدۀ دشمن یعنی پذیرش مفروضاتِ غلط و منفی او، لذا بهتر است به جای عبارتِ “حجاب اجباری” از عبارت “حجاب الزامی” استفاده کنیم.